بدو بدو خودم رو به سینما رسوندم برای دیدن فیلم
A Girl Walks Home Alone At
Night . این فیلم یکی از فیلمهایی بود که در جشنوارهی جوایز
سینمایی آسیا – اقیانوسیه از دست دادمش. اما امشب دیدمش و فراتر از انتظارم هم بود.
اولین چیزی که توجهم رو جلب کرد حضور بسیار
بسیار کمرنگ ایرانیها بود. سالن تقریباً پر بود، اما به جز من، شاید تنها دو یا
سه نفر ایرانی دیگر در سالن بودند.
فیلم خط داستانی خیلی سادهای داره. ترکیبی از
داستانهای جن و پری ایرانی، تصاویری به سبک فیلمهایی نظیر "اتوبوسی به نام هوس" یا
"شورش بی دلیل"، همراه با پیوندهایی هوشمندانه به زندگی امروزی. ترکیبی بسیار عجیب،
اما دلنشین. جالب تر این که این ترکیب غیر متعارف، فضای فیلم را شبیه به فیلمهای
جیم جارموش کرده و حتی در مواقعی تداعی کنندهی فیلم تأثیرگذار Somewhere
ساخته سوفیا کاپولا نیز هست.
در همان دقایق آغازین فیلم و با دیدن تتوی روی
سر یکی از هنرپیشهگان، انتظار دیدن فیلمی ساختار شکن و خاص داشتم. انتخاب
موسیقی و فیلمبرداری فیلم هم برای من دلچسبترین نکات فنی فیلم بودند، تا جایی که موسیقی
سکانس پایانی فیلم (با اینکه صدها بار به آن گوش کرده بودم) مرا روی صندلی میخکوب
کرد.
اما از نکات منفی فیلم هم میشه به خسته کننده
بودن بعضی از سکانسها، بازی ضعیف بعضی از هنرپیشهگان، نپرداختن به دو سه نقش موجود
در فیلم و صحبت کردن فارسی اما با لهجهی انگلیسی هنرپیشهگان اصلی فیلم اشاره
کرد.
به هر حال اولین ساخته بلند آنا لیلی امیرپور، برای
من نوید بخش و دلپذیر بود.