دوشنبه، فروردین ۲۹، ۱۳۹۰

بزن بزن پرسپولیس - استیل‌آذین، آینه تمام قد خود ماست


احتمالاً در جریان وحشی‌گریِ (عبارت مناسب‌تری پیدا نکردم) بازیکنان و مربیان دو تیم پرسپولیس و استیل‌آذین در دقایق پایانی مسابقه‌ی بین این دو تیم هستید. اگر در جریان نیستید ویدئوهای زیر را ببینید:
خلاصه بازی (10 دقیقه): http://www.youtube.com/watch?v=MJLtsJrV0jE&feature=feedu_more
مصاحبه‌ 1: http://www.youtube.com/watch?v=FHqZLBnIy_M&feature=feedu
مصاحبه 2: http://www.youtube.com/watch?v=1cTEFPCqgyI&feature=feedu
مصاحبه 3: http://www.youtube.com/watch?v=46XCCrX-eW4&feature=feedu
مصاحبه 4: http://www.youtube.com/watch?v=oxISMIHNDMw&feature=feedu
موضوع از این قرار است:
استیل‌آذین با بازیکنانی که به گواه آمار در مجموع سیصد و چهل و چهار بار با لباس تیم ملی فوتبال ایران در زمین فوتبال حضور یافته‌اند، این روزها برای فرار از سقوط به دسته اول، دست و پا می‌زند.
پرسپولیس هم با بازیکنان اسمی‌اش که البته بی نام و نشان‌تر از استیل‌آذینی‌ها هستند، برای کسب رتبه چهارم لیگ با تراکتورسازی رقابت می‌کند.
بازی دو تیم پایاپای پیش رفته است. گل دقیقه‌ی بیست و دوم پرسپولیس، پس از دو دقیقه با گل استیل‌آذین خنثی شده است. بازی تا دقیقه‌ی 4+90 مساوی است.
سوشا مکانی دروازه‌بان بیست و چهار ساله‌ی استیل‌آذین، در هشتاد و هشتمین تجربه‌اش در لیگ برتر، حرکتی عجیب می‌کند. تیمش بیش از هر تیم دیگری نیازمند برد است. بازی در لحظات پایانی‌اش است و او که برخاسته از مکتب فوتبال غلامحسین پیروانی (از با فرهنگ‌ترین مربیان فوتبال ایران) است، نشان می‌دهد که به جای بهره‌گیری از منش پهلوانی غلامحسین پیروانی، مکتب کثیف بازیکنان عربی را سرلوحه‌ی خود قرار داده و در حالی که هیچ کس دور و برش نیست، توپ را با دست به بیرون پرتاب می‌کند و به بهانه‌ی کمر درد روی زمین دراز می‌کشد تا ثانیه‌های پایانی بازی را تلف کند. اما وقتی متوجه می‌شود که داور سناریوی او را باور نکرده، سریعاً بلند می‌شود. بازیکنان پرسپولیس رسم بازی جوانمردانه را رعایت نمی‌کنند و به جای پرتاب فرمالیته‌ی اوت برای استیل‌آذینی‌ها، بازی را از سر می‌گیرند. همان توپ این بار با اشتباه تکنیکی سوشا مکانی، روی پای اشپیتم آریفی، مهاجم کوزوویی پرسپولیس، جفت و جور می‌شود تا او جنجالی‌ترین گل لیگ دهم را به ثمر برساند. برای اطلاع از حواشی پس از گل به ویدئوها مراجعه کنید. تصاویر به اندازه کافی گویا هستند.
کمیته‌ی انضباطی فوتبال ایران که بدون شک پرکارترین کمیته‌ی انضباطی فوتبال در دنیاست، بدون ذکر نام کسی، اعلام کرده که پای حداقل 9 نفر متخلف در دعواهای آن مسابقه گیر است و ممکن است با محرومیت‌های طولانی روبرو شوند. اما سوال اینجاست با محرومیت این افراد چه جیزی تغییر می‌کند؟
اگر دوربین را از روی استادیوم آزای بچرخانیم و به جاهای دیگر ایران ببریم، مگر تصویر دیگری خواهیم دید؟
در خیابان، دو نفر بر سر چند ثانیه زودتر رسیدن به ترافیک بعدی، راه را بر هم دیگر می‌بندند، به هم فحش می‌دهند و حسابی از خجالت هم در می‌آیند.
در اتوبوس، دو نفر بر اثر حس مالکیتِ نگاهشان بر دختری بی خبر از همه جا، یقه یکدیگر را جر می‌دهند.
در تاکسی، مسافر و مسافرکش بر سر 100 تومان (تومانِ خدا بیامرز) خواهر و مادر یکدیگر را از فحش‌های رکیک بی نصیب نمی‌گذارند.
در خانه، پدری برای دیر به خانه آمدن فرزندش، او را به باد کتک می‌گیرد.
در مجلس، نماینده‌ها به هم فحش می‌دهند. یعنی انگار تا فحش ندهند کاری از پیش نمی‌رود!
در کلانتری، انتظامات شهر، اراذل و اوباش را رو سفید می‌کنند!
در ماهواره، مجری یک شبکه، شبکه‌ی دیگر را با باغ وحش یکی می‌کند.
در دولت، رئیس جمهور قلابی می‌گوید: آب رو بریز اونجات که می‌سوزه! و یا می‌گوید: اون ممه رو لولو برد، اما از تلفظ لغت سانتریفوژ عاجز است!
در همین ورزشگاه، داور، مربی، بازیکن، هیچ کس از فحش‌های ناموسی تماشاگران در امان نیست!
حالا اگر دوباره دوربین را بچرخانیم توی ورزشگاه آزادی، متوجه می‌شویم که تصویر زشت انتهای بازی پرسپولیس – استیل‌آذین، تصویر خودمان است!
×××
پانوشت: 
به مصاحبه‌ها دقت کنید:
تنها کسی که در هیچ مصاحبه‌ای به کسی بی‌احترامی نمی‌کند، مهدی مهدوی‌کیاست.
حسین کعبی در جواب این سوال که "به نظر شما چه کسی مقصر است"، می‌گوید: من حرفی ندارم! همین طوری سالی 20 میلیون به کمیته انضباطی جریمه می‌دم!
سپهر حیدری کاپیتان پرسپولیس، در بخشی از صحبت‌هایش می‌گوید: چهل میلیون دارن سکته می‌کنن. پای تلویزیون بلند شم بدم به اونا؟
اشپیتم آریفی مهاجم پرسپولیس، متولد کوزووو و بزرگ شده آلمان است و از سال 2008 برای بازی در تیم پیام مشهد به ایران آمده است. اما فارسی را درست‌تر از سیاوش اکبرپور، سپهر حیدری، وحید هاشمیان، رحمان احمدی و محمد نوری صحبت می‌کند.

سه‌شنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۹۰

برنده‌ی نشان شجاعت!

در خبرها آمده بود که ا.ن با دستان خود، نشان درجه یک شجاعت کشور را به حجت الاسلام غلامرضا حسنی، نماینده ع.خ در استان آذربایجان غربی اهدا کرده است.
با خواندن این خبر یاد جمله کلیشه‌ی آغازین آگهی‌های ترحیم افتادم که می‌گفت: خبر کوتاه بود ولی ...
ولی بعد از خواندن خبر به این فکر افتادم که وقتی حسنی نشان شجاعت می‌گیره، چرا بقیه باید بی نصیب بمونن. البته حسنی همان اوایل انقلاب شجاعت خودش رو به همه نشون داده بود. منظورم زمانی است فهمید (واقعاً فهمید؟) که پسرش به مجاهدین خلق پیوسته و با لو دادن مخفیگاه پسرش، مسبب اعدام او شد!
بماند ....
و حالا این شما و این هم انواع و اقسام نشان‌ها:
البته پیش از شروع، اعلام می‌کنم که بنده از واژه "شنونده (خواننده) باید عاقل باشد"، استفاده کرده و تشخیص نام برندگان نشان‌ها را به عهده خواننده گذاشته‌ام. ولی در اهدای بعضی از نشان‌ها، اندک توضیحی، صرفاً برای شفاف سازی ارائه کرده‌ام.
جناب ... برنده نشان "ورزیدگی"، نشان "درجه یک تناسب اندام"، نشان "گلچهرگی مادرزادی"، نشان "فرهنگ و ادب کوچه بازاری"، نشان "وراج کوچکِ بدبختی" و نشان درخشان و محبوب "مـــمـــه"!
جناب ... برنده نشان "مرفه سابقاً بی‌درد، اخیراً بادرد"، نشان "جاسوس n جانبه"، نشان "عدم استفاده صحیح از موبر"، نشان "چوب دو سر ..." و نشان "ما که رفتیم عقب سر نگران / ... لقّ دگران"!
جناب ... برنده نشان "مزد ترس"، نشان "سر و ته کرباس یکی است"، نشان "ملای رینگ اسپرت" و نشان "آخوند تیونینگ شده"!
جناب ... برنده نشان "دلیل ازدواج زود هنگام کانگارو"، نشان "دشمن شناسی بالینی"، نشان" لیاقت قوه باء"، نشان "تریاک را بذار اونجات که می‌سوزه" و نشان "شاعر که می‌شوی خیال تو یعنی حکومت دوست"!
جناب ... برنده نشان "کیمیاگری" (برای تبدیل چماق به دوربین فیلمبرداری در کمترین زمان البته با درد و خونریزی شدید)، نشان "چماق – چفیه – اکشن" و نشان "کلید طلایی سینما بهمن" برای کلید زدن پروژه‌ی فیلم "اخراجی‌ها 4: چماق من دیلدوی تو" اولین فیلم پورن ایرانی.
جناب ... برنده نشان "حضرت ابراهیم جو گیر شده" به خاطر قربانی کردن فرزندش در راه حکومت اسلامی، نشان "منجی تغییر اقلیم" برای جمله معروف "به ما چه؟ هر کی که لایه اُزُن رو سوراخ کرده، خودش بره بدوزتش! بتون بگیرتش!"، نشان "زن مستهلک" برای عبارت به یاد ماندنی "زن استهلاک دارد! هر چه از عمرش بگذرد، از مهریه‌اش کاسته می‌شود."
جناب ... برنده نشان "حلقوم آقا" و نشان "تو که راست می‌گی"
جناب ... برنده نشان "آخوند کروکی" و نشان "داشتن نَن‌جون برای محاسبه تورم"
جناب ... برنده نشان "اشانتیون ملا عمر"، نشان "لیاقت قوه غذائیه"، نشان "نامردی با عبای انی"
جناب ... برنده نشان "مصداق بارز حرام زادگی"
جناب ... برنده نشان "من خودم ایران را بدخت می‌کنم، من تو دهن ایران می‌زنم!"
جناب ... برنده نشان "خودم کردم که لعنت بر خودم باد" و نشان "طی طریق صد سال در یک شب!"
جناب ... برنده نشان "موفقیت مسعود ده‌نمکی" و نشان "فروش فیلم در بقالی"
جناب ... برنده نشان "هلو برو تو گلو" به خاطر شباهت حیرت انگیز ایشان به هلو، در حدی که ا.ن می‌خواست او را بخورد!
جناب ... برنده نشان "مرفه بی‌درد" البته با خونریزی و نشان "ریاضی محض" برای محاسبه 63درصد