سه‌شنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۹۰

جناب آقای سرتیپ دوم حسین ساجدی‌نیا - رئیس پلیس تهران - تو هم شوشولتو خودت می‌شوری؟


اول این که اگر برنامه‌های اجتماعی تو پارک برگزار نشه، کجا برگزار بشه؟ والا تا جایی من یادم می‌آد، برنامه‌های بوس و کنار و لاس و لوس هم که در پارک‌ها جیزّه! خوب پس برا چی زحمت می‌کشین پارک درست می‌کنین؟ چهار تا گاو و گوسفند بندازین توی این پارک‌ها، اقلاً اون بیچاره‌ها از چمن‌ها استفاده کنن، البته اگر چریدن دسته‌جمعی، برنامه‌ی اجتماعی و عناد ورزی با اسلام محسوب نمی‌شه!

دوم این‌که حالا چرا فقط تو پارک‌های تهران برخورد می‌شه؟ یعنی اگر مثلاً تو پارک‌های قم، جوونا جمع بشن برای آب‌بازی، کسی کاریشون نداره و می‌تونن از همون‌جا یه سانفرانسیسکو هم برن قربتاً الی الله؟

سوم این‌که از کی تا حالا آب‌بازی خلاف شرع شده؟ بابا جان آب‌بازیه! دکتر بازی که نیست! نکنه آب‌بازی دخترا و پسرا باهم، از مصادیق بارز (من عاشق این "مصادیق بارز" هستم که احمدرضا رادان اولین بار تو مصاحبه‌اش با فرزاد حسنی در برنامه‌ی کوله‌پشتی استفاده کرد.) استخر رفتن مختلطه؟ هان؟ بگین ما هم بدونیم خوب!

چهارم این‌که گیرم که آب‌بازی جیزّه! "خز بازی" چه اشکالی داره دیگه؟ جناب آقای سرتیپ دوم حسین ساجدی‌نیا، رئیس پلیس تهران! به خدا قسم – خدایی که تو ظاهراً قبولش داری و من نه – آمار جنایت و تجاوز و دزدی تو تهران اینقدر بالاست که اگر از همین امروز تهران بشه بهشت، شما تا صد سال دیگه کار برات هست! جناب سرتیپ دوم! برو بگو سرلشگرت بیاد!
×××


یادمه حدود 20 سال پیش، همین حوالی امرداد و شهریور بود که رفتیم شمال و من و خان داداش با کلی شوق و ذوق، هنوز نرسیده، مایو و حوله ورداشتیم از ویلامون تو خزر شهر راهی دریا شدیم. اما در کمال تعجب دیدیم یه پارچه‌ی مشکی زدن تو ساحل و نوشتن به مناسبت رحلت پیامبر اکرم، دریا تعطیل است! البته من اون موقع‌ها خیلی بچه بودم، ولی اقلاً فحش که بلد بودم بدم!

حالا دوباره همون حکایت تکرار شده. جناب آقای هادی ابراهیمی، معاون سیاسی امنیتی استاندار مازندران، اعلام کرده که شنا کردن از مصادیق بارز (من عاشق این "مصادیق بارز" هستم که احمدرضا رادان اولین بار تو مصاحبه‌اش با فرزاد حسنی در برنامه‌ی کوله‌پشتی استفاده کرد.) روزه خواری محسوب می‌شه! آخه یکی نیست بگه: "تی بلا پسر! می‌دونی، موندم به نصایح پیامبرت گوش کنم که شنا رو از واجبات برشمرده بود یا به گل‌واژه‌های تو!"
×××


خواستم موضوع رو یه ذره بچرخونم به سمت فوتبال، ولی گفتم قبلش یه ویدئو ببینیم با هم.

اول این‌که دلم برای مجری برنامه می‌سوزه. بنده‌ی خدا انگار با کف گرگی زدن وسط پیشونیش. حیرونه که چی بگه و نمی‌دونم از کجاش ماشین لباسشویی رو می‌کشه بیرون! ولی بیچاره هر کار دیگه‌ای می‌کرد، ممکن بود شغلشو از دست بده! اگر تا الان از دست نداده باشه.

دوم این‌که برای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و فرهنگ احمقانه‌ی حاکم بر هموطنانم متأسفم، که سادگی یک بچه در بیان یکی از ساده‌ترین احتیاجات هر موجود زده‌ای، موجب دست‌پاچگی و دروغ‌گویی بزرگترهاش می‌شه!

سوم این‌که فرنود جان آفرین بر تو که شوشولتو خودت می‌شوری! خیلی از ماها، شوشولمونو که نمی‌شوریم هیچ، گند و کثافت‌های دیگه‌ای هم به بار میاریم، که می‌ذاریم یکی دیگه بشوره!
×××


محمد مایلی‌کهن از اون آدم‌های گوشت تلخه! یادمه بعد از باخت مقابل قطر در مسابقات مقدماتی جام جهانی 1998 فرانسه و برکناریش از سرمربیگری تیم ملی، تا حدی در بین مردم منفور شده شده بود که مد شده بود تو استادیوم اگر کسی می‌خواست حال کس دیگه‌ای رو بگیره، بهش می‌گفت: خیلی مایلی‌کهنی!

منم از خیلی از خصلت‌های مایلی‌کهن خوشم نمی‌آد، ولی به عنوان یه انسان راستگو و رک قبولش دارم و معتقدم قلب بسیار رئوفی داره. یعنی برخلاف بسیاری از ورزشکارها و هنرمندها که با خواندن حرفاشون، چیزی به من اضافه نمی‌شه، مایلی‌کهن استثناست و همیشه حرف حق رو می‌زنه. برای اثبات حرفم دعوتتون می‌کنم که مصاحبه خبر ورزشی مورخ 10 امرداد 1390، با محمد مایلی ‌کهن رو بخوانین.
×××


من استقلالی نیستم، ولی امیر قلعه‌نوعی رو دوست دارم. برخلاف دورانی که خودش فوتبال بازی می‌کرد و یک بازیکن نسبتاً خوب محسوب می‌شد، قلعه‌نوعیِ مربی، در فوتبال ما بی‌همتاست. قلعه‌نوعی هم مثل تمام مربیان و بازیکنان فوتبال ایران، به قانون احمقانه‌ی سقف قرارداد، اعتراض داره ولی بر خلاف بقیه با قدرت مقابل این قانون احمقانه و من درآوردیِ سردار عزیز محمدی ایستاده. جناب سردار فکر کرده که فوتبال حرفه‌ای رو هم باید مثل ارتش اداره کرد. سربازها (بازیکنان) همه حقوق یکسان بگیرند، فرمانده‌هان (مربیان) هم حقوق یکسان! البته قلعه‌نوعی در نهایت باید کوتاه بیاید، چرا که قدرت عزیز محمدی بیشتر از اوست، ولی اظهار نظر اخیر او خیلی پر معناست: " براساس آمار من موفق‌ترین مربی سال‌های اخیر هستم. خب به نظرتان چرا عده‌ای روی من زوم كرده‌اند؟ مثلاً اگر اسم من قلعه‌نویی نبود و قلعه‌نوویچ بود باز هم این كار را می‌كردند؟ باور كنید اگر چشم زاغ داشتم و موهای بور و نصف این قهرمانی‌ها را كسب می‌كردم، همین‌ها الان مجسمه‌ام را از طلا می‌ساختند و هزاران لقب برایم درست می‌كردند! آقایان محترم، اجازه بدهید امیر قلعه‌نویی سرش در لاك خودش باشد."