سه‌شنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۷

مثل حسین پناهی، مثل اکبر رادی

پرده اول؛ آرام بخواب، صاحب یک عاشقانه آرام
"قهر پرتاب كدورت هاست به ورطه سكوت موقت؛ و اين كاري ست كه به كدروت، ضخامتي آزاردهنده مي دهد."
نادر ابراهیمی هم رفت. مثل حسین پناهی، مثل اکبر رادی. مردی که با "یک عاشقانه آرام" پا به دنیای تفکرات من نهاد و با "چهل نامه کوتاه به همسرم" قلبم را تسخیر کرد. حالا او هم دیگر نیست. روحش شاد
پرده دوم؛ ببین چه خبره اینجا!
یکی از استادان گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه زنجان به نام مددی، که در عین حفظ سمت معاون امور فرهنگی داشنجویان نیز هست؛ در ازای ... تنها راه حل دختر را همخوابگی با او دانسته است. دختر به ظاهر پذیرفته ولی به واقع انجمن اسلامی را از این موضوع آگاه کرده. درست پیش از وقوع ماجرا و در حالی که مددی در حال در آوردن پیراهنش بوده، اعضای انجمن اسلامی با دوربین وارد اتاق می شوند و آقای دکتر رو غافلگیر می کنند. ویدئوی این ماجرا را ببینید.
پرده آخر؛ شهرام شب پره
دیشب کنسرت شهرام شب پره بود. کسی که به سلیقه من، تنها خواننده شَتَرَپَتِینای (یا همون دامبولی چیزک) قابل اعتناست. اما اجرای دیشب شهرام به دلم ننشست! شروع کنسرت با گله از گرفتگی صدا آغاز شد و تنها چند دقیقه بعد، کنسرت قطع شد تا شاید فکری به حال تارهای سوتی شهرام شود. تارها که درست نشد هیچ، اجابت درخواست شهرام از سوی مردم برای کمک به خوندن آهنگ ها، بیشتر منو یاد خوانندگان مجالس عروسی انداخته بود! کم کم دیوار حیای حضار هم فرو ریخت و بعضی از دوستان مؤنث حتی برای چند لحظه هم که شده خودشون رو به روی سن رساندند و افتخار ترقص در کنار شهرام رو به دست آوردن! البته یکی از دوستان که پشت کار مناسبی داشت (!) ول کن معامله نبود و با یافتن کوچکترین موقعیتی می پرید روی صحنه! در مجموع فکر کنم تعداد عکس هایی که از این دوست ما گرفته شد بیشتر از شهرام شب پره بود! فارغ از این، شهرام که یه جاهایی دیگه بریده بود و نمی تونست بخونه، میکروفون رو داده بود به دست مردم و خودش دوربین فیلمبرداری اون ها گرفته بود و از خوانندگی اونا فیلم می گرفت. خلاصه اوضاعی شده بود! ضمن این که جناب شهرام خان که بنا به گفتار خودش تازگی ها 60 ساله شده، نمی دونم به خاطر کهولت سن و یا دلیل دیگه ای تقریباً 10 تا آهنگ خواند ولی هر کدوم رو 3 بار!