دوشنبه، مهر ۰۱، ۱۳۸۷

چی بگم؟


عکسی که می بینید از آگهی های یکی از روزنامه ایرانی های چاپ استرالیا گرفته شده. نیاز به توضیح بیش از این نیست که خود حدیث مفصل دارد!
اما صرفاً جهت محکم کاری عرض می کنم که اگر کسی چشمتون زده یا انرژی منفی بهتون می ده و یا از همه مهمتر اگر بختتون بسته شده، از توانایی هایی این دوستمون در زمینه ابطال و گشودن هر چیزی اعم از بختتون، غافل نشین!
حیطه اختیار ایشون هم رفع همه گونه مشکلات مالی، تجاری، شغلی و حفاظت از هر گونه خطر می باشد! (فکر کنم خود خدا هم نتونه با این قاطعیت به توانایی هاش بباله!)
در ضمن اگر چشم های شما نوشته های موجود در این تبلیغ رو به زبان فارسی می بینه، به چشم پزشک مراجعه کنید! چون ایشون فقط به زبان انگلیسی و ایتالیایی صحبت می کنه!

سه‌شنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۸۷

کی بره این همه راهو؟

تا حالا به وب سایت فدراسیون فوتبال ایران سر زدید؟
نظرتون چیه؟
چه اطلاعاتی راجع به فوتبال ایران که تنها و تنها وظیفه این فدراسیونه می تونین از این وب سایت به دست بیارین؟
برنامه زمان بندی مسابقات لیگ برتر؟
مشخصات تیم ها؟
برنامه بازی های تیم ملی؟
اخبار و جدول به روز شده رقابت های مختلف فوتبال در ایران؟
برنامه پخش مسابقات؟
تعداد بلیط های موجود برای مسابقه ای که تمایل به دیدن دارین؟
آدرس باشگاه ها؟
مطمئن باشید حتی جواب یکی از این سوال ها رو از وب سایت فدراسیون فوتبال ایران، نمی تونین به دست بیارین!
جایگاه لیگ ایران در
لیست بهترین لیگ های جهان جایی بهتر از رتبه 42 نیست. جهت روشن تر شدن موضوع بد نیست به وب سایت لیگ برتر انگلیس که حائز رتبه اول در تمام دنیاست داشته باشید. در این وب سایت نه تنها جواب سوال های بالا رو پیدا خواهید کرد، بلکه اطلاعات بسیار بیشتری هم می توانید کسب کنید. برای مثال اطلاعات کامل باشگاه های حاضر در لیگ برتر رو می تونین اینجا به دست بیارین. یا این که آمار عملکرد بازیکنان را می تونین اینجا کسب کنین. در این وب سایت برنامه تمام بازی ها شامل مکان و زمان (به ساعت) و برنامه پخش تلویزیونی و ... قابل دسترسی است. برنامه بازی های لیگ، بازی های جام حذفی، جام اتحادیه انگلیس، جام قهرمانان باشگاه های اروپا، جام یوفا، جام باشگاه های جهان، بازی های مقدماتی جام جهانی و بازی های دوستانه تیم ملی انگلیس! برنامه تمام این مسابقات در این فایل ارئه شده و فایل هم در دسترس همه هست. تمام قوانین با ذکر کوچک ترین نکات ارائه شده و اگر اتفاقی در طول سال بیفته که در این قوانین پیش بینی نشده باشه، تیم تصمیم گیری کننده ای که اعضای اون مشخص هستند در دو مرحله به اون مشکل رسیدگی می کنند. اول حل مشکل در اسرع وقت تا لیگ دچار وقفه نشه و بعد هم با بررسی دقیقتر یک بند به قوانین برای سال آینده اضافه می شه.
اما در ایران ما چگونه با این گونه مسائل برخورد می کنیم؟
مثلاً مشکل داوری و اشتباهات اون الان بحث داغ فوتبال ماست. بازیکن و مربی و سرپرست و مدیر تیم همه به داورها بد و بیراه می گن و تماشاگران نیز هم!
داور هم کوتاه نمیاد و جواب می ده!
بعد هم کمیته انضباطی یهو میاد میگه آقا از این به بعد تماشاگرا فحش بدن از تیمشون امتیاز کم میشه! شک نکنید که چهار روز بعد هم وقتی از یک تیمی مثل سپاهان که امتیاز کسر بشه، آقای ساکت (مدیر باشگاه)، سکوت رو می شکنه و می گه اونا تماشاگرای تیم حریف بودن که با لباس مبدل می خواستن به تیم ما ضربه بزنن!
ایراد دیگری که به این قانون تازه وارد کمیته انضباطی وارد است، بحث از دست دادن تماشاگرهاست. چرا که وقتی در هر مسابقه عده ای را دستگیر کنند و آخرش هم از امتیاز تیم ها کم کنند، تماشاگرها از حضور در ورزشگاه ها خود داری خواهند کرد. همین الان اگر دو تیم پرسپولیس و استقلال را کنار بگذاریم، چند درصد ورزشگاه های ما در هنگام بازی ها پر می شود؟ حتی دو تیم پرسپولیس و استقلال هم خیلی از دیدارهایشان را در ورزشگاه های نیمه پر برگزار می کنند که دلیل عمده اش برنامه ریزی غلط فدراسیون و برگزاری دیدارهای این دو تیم در روزهای میانی هفته است. برای مثال آمار بلیط فروشی فصل گذشته تیم های لیگ برتر انگلیس رو ببینید.



سال گذشته به طور میانگین 91.7% بلیط های مسابقات لیگ برتر انگلیس فروخته شده است. سیزده باشگاه از 20 باشگاه فصل قبل، فروش بلیطی بالای 90% داشته اند و دو تیم آرسنال و منچستر یونایتد به ترتیب 99.5% و 99.4% بلیط های فصلشان را فروخته اند! به طور میانگین فصل گذشته در لیگ برتر انگلیس 13،734،800 نفر بلیط خریده اند! اما در ایران، حتی اگر فرض کنیم که دو تیم پرسپولیس و استقلال به طور میانگین در تمام دیدارهای خانگیشان 50،000 نفر تماشاگر داشته اند (که نداشته اند!) و دو دیدار رفت و برگشتشان نیز 100،000 نفر تماشاگر داشته. با فرض گنجایش 15،000 نفری برای سایر 16 تیم لیگ و میانگین بلیط فروشی 7،500 نفر در هر دیدار، تعداد کل بلیط های فروخته شده به 4 میلیون هم نمی رسد! یعنی 50% گنجایش ورزشگاه ها بلیط فروشی شده و یا به عبارت دیگر تیم ها و فدراسیون نتوانسته اند از کل پتانسیل موجود برای درآمد زایی از فروش بلیط استفاده بهینه ببرند!
خلاصه این که وای به حال کشورهایی که لیگشون در جایگاهی پائین تر از لیگ ایران قرار گرفته!
--------
پانوشت: در کامنت ها نظرهای محترمی مبنی بر مقایسه نادرست من بین سایت فدراسیون فوتبال ایران با سایت لیگ برتر انگلیس، دریافت کردم. نظر این عزیزان اینه که لیگ برتر انگلیس باید با سازمان لیگ ایران مقایسه بشه. من هم مثل این عزیزان از وجود سازمانی به نام سازمان لیگ در فوتبال ایران با خبر هستم، اما جستجوهای من برای یافتن سایت رسمی این سازمان، راه به جایی نبرد. خوشحال می شم اگر این دوستان لینک وب سایت رسمی سازمان لیگ رو به من معرفی کنند. اگر هم چنین وب سایتی وجود نداره که کلاً دعوا بر سر لحاف ملاست!

شنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۸۷

بازی یا واقعیت؟

به لطف امیر عزیز وارد یه نظر سنجی در مورد مهاجرت شدم. نظر سنجی دو تا سواله که پاسخش می تونه دو تا کتاب باشه و آخرش هم به نتیجه نرسیم که بالاخره مهاجرت خوبه یا نه!

سوال 1: چه چیزهای خوب و با ارزشی ممکنه باعث برگشتنتون بشه؟

جواب این سوال رو با مونولوگی از فیلم "سلطان" مسعود کیمیایی شروع می کنم. جایی که فریبرز عرب نیا، هدیه تهرانی رو سوار موتور ساید کارش کرده بود و رفت وسط یه اوتوبان تازه تأسیس وایساد و گفت: این اتوبانا خیلی خوبن، این بزرگراه خیلی قشنگن ... ولی من یه جورایی ازشون متنفرم! اینجایی که ما الان وایسادیم یه روزی اتاق خواب من بود! ...
حالا حکایت منم همینه! یعنی منم می گم مهاجرت به کشورهای پیشرفته خیلی خوبه. آدم به همه چی می رسه، به رفاه و احترام اجتماعی و فردی. به آزادی نسبی. به خونه و ماشین و کار و پول و خیلی چیزای دیگه! ولی من ایران رو با تمام ناخوبی هاش به همه کشورهای دیگه و خوشایندی هاشون ترجیح می دم! من نیاز به انگیزه ای برای بازگشت ندارم، نیاز به تلنگری دارم که بیدارم کنه تا بتونم زودتر از قید و بند زرق و برق اینجا دل بکنم!

سوال2: چه چیزها و یا خاطرات ارزشمندی از سرزمین مادری تون به یاد دارید واسه افتخار کردن پهلوی اجانب!

از دید من چیز زیادی برای افتخار کردن به ایران باقی نمونده، اما شاید گرمای کانون خانواده ایرانی که هرگز در بین استرالیایی ها ندیده ام، حس عمیقی در من ایجاد می کنه که توصیفش در این خلاصه نمی گنجه.

یک نمونه دیگه می تونه آغوش باز عموم ایرانیان برای بخشایش باشه. علیرضا عصار در یکی از آهنگ هاش می گه: هر که به ما شاخه گلی عرضه کرد، ملت ما باغ گلش هدیه کرد. این ویژگی بیشتر ایرانی هاست و برای من دلیلی برای سربلندی.