درود بر ژنرال قهرمان،
ژنرال عجالتاً پذیرای عذرمان باش که کاهلیمان در نامهنگاری و بیجواب گذاشتن عرایضت از عوارض جانبی گوز پیچ شدن در زمان است!
ژنرال دیگر هیچ کس هم که نداند، تو میدانی که پهنه سپید کاغذ بازیمان با تو، دادگاه دل دردمندمان است. فلذا با همین دل وامانده پیش درآمد را به آواز میچسبانیم و ناله میکنیم که: "چوانی کجایی که یادت بخیر". ژنرال ماندهایم از مچ پایمان بگوییم یا از همسایه کوچه بالاییاش، جناب کشکک زانو؟ ژنرال با این که نفسمان بیش از پیش سر به ناسازگاری گذاشته و کمتر بالا میآید، ما بیشتر نگران بالا نیامدن چیزهای دیگر هستیم! ژنرال گوشی که در دستت هست؟ قضیه غیر مستقیم همان قضیه دیدن نوک پایمان است و دشواریهایش!
ژنرال جایت خالی، دو برج پیشتر استاد شجریان قدم رنجه فرمود و پا بر تخم چشممان نهاد و با صدای بهشتیاش روحمان را جلا داد. ژنرال غلوّ نمیکنیم. جداً هنوز هم زنگ صدای زیبایش در گوشمان طنین انداز است.
ژنرال تقریباً یک ماهی است که کرکره درس را موقتاً پائین کشیدهایم و از ضرب شست کارمان هم کاستهایم تا به دیدن مراد دلمان در بلاد جنوبی آفریقا بپردازیم. ژنرال هر چه ملاقاتهای آغازین سرد و کسل کننده مینمود، این یکی دو جین ملاقات آخر کیفمان کوک کرد. ژنرال این ژرمنهای ورپریده با این بازی سریع و زیبایشان که بیشتر تداعی کننده رقص است تا ورزش، چنان دلی از ما ربودهاند که بعد از حدود 16 سال طرفداری از بریتانیا، بار دیگر دلمان برای آریاییهای مقیم فرنگ (ژرمنها)، قیجوجه میرود. شیر مادرشان حلالشان باد.
ژنرال تا بحث بحث زیبای فوتبال است، این را هم بگوییم که از قهرمانی حضرت عالی، سپاهان و اصفهان بسی مستفیض گشتیم. شیر والده تو هم حلالت.
ژنرال بنا به مقتضیات زمان از نگارش بخش پایانی نامهمان که خودت خوب میدانی راجع به چیست، چشم میپوشیم تا بار دیگر خاک شهری که دوست میداریم را بی دغدغه ببوسیم
عزت زیاد