دوشنبه، مرداد ۰۴، ۱۳۸۹

فیلم‌هایی که از دیدنشان خسته نمی‌شوم

یکی از سرگرمی‌های تمام نشدنی من، انتخاب لیست بهترین‌ها و بدترین‌ها در موارد گوناگون است. مثلاً بهترین ماشین‌ها، بهترین فوتبالیست‌ها، بهترین شهرها و ...
اگر تا به حال از این نوع لیست‌ها نداشته‌اید، یک بار این بازی ترین‌ها را درباره یک چیزی که دوستش دارید، امتحان کنید؛ پشیمان نخواهید شد. فقط یادتان باشد که این سرگرمی اعتیاد آور است و فقط در مواقعی نظیر گیر کردن در ترافیک یا معطل ماندن در صف اتوبوس به آن بپردازید.

فیلم دیدن اگر بهترین سرگرمی من نباشد، یکی از بهترین‌هاست. برای این اثبات این ادعا شاید بد نباشد ذکر کنم که از بهار 1384 تاکنون در مجموع بیش از 620 فیلم غیر ایرانی و 150 فیلم ایرانی دیده‌ام! (لیست فیلم‌های غیر ایرانیلیست فیلم‌های ایرانی)

برای پی بردن به اصل مطلب فقط کافیه مقدمه اول و دوم رو با هم قاطی کنیم و نمک و فلفل هم به میزان دلخواه با آن اضافه کنیم!
لیست زیر شامل سی فیلم غیر ایرانی‌ای است که بیش از سایر فیلم‌ها از دیدنشون لذت بردم:



I've Loved You So Long (Philippe Claudel / 2008)

Whatever Works (Woody Allen / 2009)

The Sting (George Roy Hill / 1973)

Trzy kolory: Bialy (Krzysztof Kieslowski / 1994)

The Bridges Of Madison County (Clint Eastwood / 1995)

Papillon (Franklin J. Schaffner / 1973)

Casablanca (Michael Curtiz / 1942)

Rebecca (Alfred Hitchcock / 1940)

Trois couleurs: Rouge (Krzysztof Kieslowski / 1994)

Schindler's List (Steven Spielberg / 1993)

Cinema Paradiso (Giuseppe Tornatore / 1988)

Gone with the Wind (Victor Fleming / 1939)

Religulous (Larry Charles / 2008)

Hunger (Steve McQueen / 2008)

Marriage Is A Crazy Thing (Ha Yu / 2002)

Paris, Je T'aime (21 Directors / 2006)

Love's A Bitch (Alejandro González Iñárritu / 2000)

Trois couleurs: Bleu (Krzysztof Kieslowski / 1993)

The Purple Rose of Cairo (Woody Allen / 1985)

The Unbearable Lightness of Being (Philip Kaufman / 1988)

Leaving (Catherine Corsini / 2009)

Barefoot in the Park (Gene Saks / 1967)

Dogville (Lars von Trier / 2003)

The Party (Blake Edwards / 1968)

The English Patient (Anthony Minghella / 1996)

The Horse Whisperer (Robert Redford / 1998)

Caramel (Nadine Labaki / 2007)

Welcome (Philippe Lioret / 2009)

5x2 (François Ozon / 2004)

All or Nothing (Mike Leigh / 2002)

چهارشنبه، تیر ۱۶، ۱۳۸۹

از شیر حلال تا کشکک زانو

درود بر ژنرال قهرمان،

ژنرال عجالتاً پذیرای عذرمان باش که کاهلی‌مان در نامه‌نگاری و بی‌جواب گذاشتن عرایضت از عوارض جانبی گوز پیچ شدن در زمان است!

ژنرال دیگر هیچ کس هم که نداند، تو می‌دانی که پهنه سپید کاغذ بازی‌مان با تو، دادگاه دل دردمندمان است. فلذا با همین دل وامانده پیش درآمد را به آواز می‌چسبانیم و ناله می‌کنیم که: "چوانی کجایی که یادت بخیر". ژنرال مانده‌ایم از مچ پای‌مان بگوییم یا از همسایه کوچه بالایی‌اش، جناب کشکک زانو؟ ژنرال با این که نفس‌مان بیش از پیش سر به ناسازگاری گذاشته و کمتر بالا می‌آید، ما بیشتر نگران بالا نیامدن چیزهای دیگر هستیم! ژنرال گوشی که در دستت هست؟ قضیه غیر مستقیم همان قضیه دیدن نوک پای‌مان است و دشواری‌هایش!

ژنرال جایت خالی، دو برج پیشتر استاد شجریان قدم رنجه فرمود و پا بر تخم چشممان نهاد و با صدای بهشتی‌اش روحمان را جلا داد. ژنرال غلوّ نمی‌کنیم. جداً هنوز هم زنگ صدای زیبایش در گوشمان طنین انداز است.

ژنرال تقریباً یک ماهی است که کرکره درس را موقتاً پائین کشیده‌ایم و از ضرب شست کارمان هم کاسته‌ایم تا به دیدن مراد دلمان در بلاد جنوبی آفریقا بپردازیم. ژنرال هر چه ملاقات‌های آغازین سرد و کسل کننده می‌نمود، این یکی دو جین ملاقات آخر کیف‌مان کوک کرد. ژنرال این ژرمن‌های ورپریده با این بازی سریع و زیبایشان که بیشتر تداعی کننده رقص است تا ورزش، چنان دلی از ما ربوده‌اند که بعد از حدود 16 سال طرفداری از بریتانیا، بار دیگر دلمان برای آریایی‌های مقیم فرنگ (ژرمن‌ها)، قیجوجه می‌رود. شیر مادرشان حلالشان باد.

ژنرال تا بحث بحث زیبای فوتبال است، این را هم بگوییم که از قهرمانی حضرت عالی، سپاهان و اصفهان بسی مستفیض گشتیم. شیر والده تو هم حلالت.

ژنرال بنا به مقتضیات زمان از نگارش بخش پایانی نامه‌مان که خودت خوب می‌دانی راجع به چیست، چشم می‌پوشیم تا بار دیگر خاک شهری که دوست می‌داریم را بی دغدغه ببوسیم

عزت زیاد