چهارشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۸۶

!فرش قرمز هست ... آبیش

اپیزود اول؛
دیروز در گلد کست جشنواره فیلم آسیا اقیانوسیه بود. از چند روز قبل اخبار جشنواره رو دنبال می کردم که اگه بشه برم از نزدیک ببینم. می دونستم برای ورود دعوتنامه لازمه و من نداشتم. با این حال رفتم. وقتی رسیدم به هتل شرایتون و دیدم که بلیط اضافی برای خرید نیست، تصمیم گرفتم از همون بیرون ورود مدعوین رو ببینم. ا
.
.
نیم ساعتی بود اونجا ایستاده بودم که
همایون عزیز زنگ زد و گفت: می خوای بیایی تو؟ گفتم: مگه شما هم اینجایی؟ گفت: دارم می بینمت الان! خلاصه به لطف همایون عزیز تونستم فرش قرمزی بشم! توی سالن آقای جعفر پناهی و کیومرث پوراحمد رو از نزدیک دیدم و گپ مختصری زدیم و انصافاً هم خیلی بهم چسبید! ا
.
.
قرار بود خانواده آقای کوثری (رخشان بنی اعتماد، جهانگیر و باران کوثری) هم در جشنواره باشند که ظاهراً به دلیل عدم صدور به موقع ویزا نتونسته بودن بیان. از ایران هشت نامزد جایزه انتخاب شده بود که عمدتاً از فیلم های "خون بازی"، "اتوبوس شب" و "آن سه" بود. اتفاقاً هر سه فیلم هم
یک جایزه را بردند. فیلم "آن سه" جایزه سینماتوگراف رو برد (هومن بهمنش)، "خون بازی" جایزه بهتریـــن کارگــــردانــــی (رخشان بنی اعتماد و محسن عبدالوهاب) و "اتوبوس شب" جایـــزه ویـــژه هیـــأت داوران (کیومرث پوراحمد). آقای پناهی هم عضو هیأت داوری بود. در نهایت هم کنفرانس مطبوعاتی برگزار شد و بی اغراق آقای پناهی محبوب ترین و شناخته شده ترین سخنران این بخش بود. ا
اپیزود دوم؛
این اسم و فامیل های بلند بالای ما هم عالمی داره ها! اینجا اصولاً اسم ها یک کلمه و فامیلی ها هم یک کلمه است. معمولاً هم اسامی یک سیلابیه که راحت تر باشه. بعضی ها هم یه بخش اضافه در نامشون دارند که به نام میانی شناخته می شه. ولی ما اسم هامون گاهی چند کلمه ای است و نام خانوادگی مون غالباً چند کلمه ای! به عنوان مثال اسم خود من از دو کلمه و نام خانوادگی هم از دو کلمه تشکیل شده که روی هم می شه چهار بخش. هر جا هم که می رم اصرار دارم که نام میانی ندارم و طرف رو می کنم تو قوطی که همینه که هست! حالا اگر حروف "ق"، "غ" یا "خ" هم در اسم باشه که دیگه ایوالله داره! برای همین روی هر کارتی که من اینجا دارم یک اسم متفاوت نوشته شده! به قول یکی از دوستان عزیز، هر وقت می خوای خودت رو معرفی کنی شر شر از خجالت عرق می ریزی که اگه اسمم رو عوضی بگم چه آبرو ریزی می شه! و خوب اکثر مواقع هم می شه!ا
اپیزود سوم؛
از جدیدترین بیانات گهربار آقای احمدی نژاد: ا
همه بساط عالم بر پا شده تا آن روز نورانی اتفاق بيافتد؛ روزی كه همه پيامبران، شهدا و صلحا خواهند آمد و ياری خواهند كرد. بعضی‌ ها اين حرف‌ ها را تمسخر می كنند؛ برای اينكه اين ها دلشان از ايمان خالی است. اين ها بت پرست ها و شيطان پرست های مدرن هستند. قيافه روشنفكری می ‌گيرند اما به اندازه بزغاله هم از دنيا فهم و شعور ندارند. ا
اپیزود چهارم؛
این فیلم ها رو ببینین: ا
بابل: در فیلم های جدید واقعاً یک استثناست
آنی هال: واقعیت های زندگی ما
پروژه بلیر ویچ: فیلمی که هنوز باور ندارم که فیلمه
ناتینگ هیل: عاشقانه ای هالیوودی اما خوش ساخت
اپیزود پنجم؛
سوتی سال (حق پنهان بودن نام صاحب سوتی محفوظه!): من توی این سیاست مدارها از همه بیشتر از اسکورسزی بدم میاد! ا