یکشنبه، آبان ۱۴، ۱۳۹۱

شانس



اول؛ در چند ماه گذشته خواننده‌ای کره‌ای به نام Park Jae-sang (Psy) ناگهانی از خواننده‌ای معروف در حد کره به خواننده‌ای معروف در دنیا تبدیل شد. آن هم تنها به خاطر یکی از آهنگ‌هایش به نام Gangnam Style که تاکنون نزدیک به ششصد و سی و پنج میلیون نفر ویدئوی این موسیقی را در یوتیوب دیده‌اند.
دوم؛ ماه گذشته آخرین فیلم (To Rome With Love) وودی آلن رو دیدم که البته به اندازه‌ی فیلم‌های دیگر وودی آلن گیرا نبود. اما در این فیلم، روبرتو بنینی نقش شخصی به نام Leopoldo Pisanello را بازی می‌کرد که یک روز صبح از در خانه‌ی خود که بیرون می‌رود زیر نور فلاش دوربین عکاسان له می‌شود، بدون آنکه بداند برای چه یک شبه ره صد ساله را پیموده است.
حالا حکایت این این خواننده‌ کره‌ای هم، همان حکایت آقای پیزانلّوِ فیلم وودی آلن است که خودش هم باور نمی‌کند که چرا و چگونه معروف شده است.
سوم؛ دیشب بعد از مدت‌ها، برای دیدن یک فیلم مستند (Searching for Sugar Man) به سینما رفتم. مستندی راجع به خواننده‌ای خوب (Sixto Diaz Rodriguez) اما بسیار گمنام. باید اذعان کنم که وقتی تصمیم گرفتم برای دیدن این مستند به سینما بروم، به این فکر بودم که شاید انتخاب درستی نکرده‌ام. من حتی نام خواننده‌ای که این مستند برایش ساخته شده است را نمی‌دانستم. اما رفتم. رفتم و هر دقیقه از این فیلم که می‌گذشت، من بیشتر و بیشتر جذبش می‌شدم. آهنگ‌های این مستند همگی متعلق به رادریگوئز بود و یکی از یک زیباتر.این خواننده‌ای آمریکایی اواخر دهه‌ی شصت و اوایل دهه‌ی هفتاد میلادی تنها دو آلبوم منتشر کرده بود و به دلیل شکست تجاری این آلبوم‌ها، آلبوم سومش نیمه کاره مانده بود. اما در همین حال که عدم استقبال از آهنگ‌هایش؛ او را متقاعد کرده بود که خوانندگی را رها کند، در آفریقای جنوبی او محبوب‌ترین ستاره‌ی موسیقی پاپ شده بود، بی آنکه خودش بداند. حتی در بی‌خبری مردم آفریقایی‌ جنوبی از دلیل متوقف شدن فعالیت هنری رادریگوئز، شایعه‌ای در آن منطقه قوت گرفته بود، مبنی بر اینکه دلیل اینکه هیچ آلبوم دیگری از او موجود نیست، این است که او خودکشی کرده است. رادریگوئز از آن زمان به زندگی ساده‌ی خود به عنوان کارگر ساختمانی در دیترویت آمریکا ادامه داد و زندگی محجوری داشت (و دارد). این فیلم در واقع تحقیق است برای اینکه چرا او یک American Zero بود و South African Hero. ادامه داستان این فیلم را بازگو نمی‌کنم که اگر تمایلی به دیدنش دارید، جذابیت فیلم از بین نرود.
در طول فیلم ناخودآگاه من بارها شرایط این خواننده را با خواننده‌های ایرانی لوس آنجلس مقایسه می‌کردم. شایعه‌ی مرگ خواننده‌ها و داستان‌های عجیب و غریب راجع به آنها. حتی گوشه‌گیری او، مرا یاد دورانی می‌انداخت که گوگوش در ایران محصور بود و بسیاری از ایرانیان، تنها با یاد و خاطره‌ی گوگوش زندکی می‌کردند.
آخر؛ شانس در زندگی نقش مهمی دارد. این را در فیلم Match Point وودی آلن هم به وضوح می‌توان دید. داستان Psy و Rodriguez همان داستان خوش شانسی و بد شانسی است. داستان لئوپلدو پیزنلّوِ To Rome With Love است و داستان کریس ویلتونِ Match Point.