جمعه، بهمن ۰۲، ۱۳۸۸

زنده باد جمهوری ایرانی

درود بر ژنرال مقرب درگاه‌مان!

ژنرال! مدت‌های مدیدی بود که مترصد یافتن اندکی وقت بودیم تا برایت بنگاریم و تو نیز همانند گذشته ما را به فلانت مرجوع کنی. اما چه کنیم که روزمرگی‌ها امان‌مان را بریده است و نفس زنان و دربدر به دنبال دقایقی هر چند اندک هستیم تا برایت بنگاریم.

ژنرال! طبق رسم دیرینه، با از خودگویی‌هامان آغاز می‌نماییم و اشارتی کوتاه داریم بر فربه‌گی‌هایمان! ژنرال! این روزها گاه به گاه بر روی آن پله برقی عجیب و غریب که اجنبی‌ها به آن تردمیل (اسباب راه رفتن) لقب داده‌اند می‌رویم و چند فرسخی می‌دویم. اما از ما که پنهان نیست، از شما چه پنهان که همانند چند سال اخیر، هنوز برای دیدن پنجه پایمان، باید دولا شویم!

ژنرال! مژدگانی بده که خبر خوش داریم. استاد شجریان روز ۱۹ اردیبهشت می‌آید به بلاد ما. نمی‌دانی دلمان چه قیجوجه‌های عظیمی می‌رود برای شنیدن صدای زنده استاد. ژنرال ۱۵ هفته و دو روز دیگر یاد ایامی است!

ژنرال! می‌دانیم به رغم دو تساوی اخیر، از اینکه تیمت کماکان صدرنشین است خشنودی و ما هم برایت آرزوی قهرمانی داریم، چرا که هم تو را دوست می‌داریم، هم سپاهان را و هم اصفهان را.

ژنرال! تا دفتر فوتبال باز است این را بنگاریم که تف بر این فوتبال سیاسی!

ژنرال! نگاشتیم سیاسی و باز یادمان افتاد که جنگ زرگری سگ‌ها و گرگ‌ها، به چندش‌‌آورترین روزهایش رسیده است. مردم بیگناهِ به ستوه آمده از ستم، به پشتوانه عده‌ای بیرون ریختند و خون خود را در راه حقشان دادند. اما آن عده که تنها به اقتضای زمان، حامی مردم شده‌اند، روز به روز به دامان رژیمی که از آن برخاسته‌اند، باز می‌گردند. اما در این سوی میدان، مردم ایران، پیر و جوان و زن و مرد، مسمم‌تر از همیشه خواهان حق خود و جمهوری‌ای ایرانی هستند و یکصدا فریاد می‌زنند: "۲۲ بهمن، ۲۲ بهمن، روز آزادی ما".