یکم: فردوسیپور
در دورانی که فردوسیپور و برنامه نود توقیف بودند، خیلیها غیبت او را به عدم حمایتش از ا.ن نسبت میدادند و میگفتند او هم مثل اکثر چهرههای مردمی تلویزیون را بایکوت کرده. اما اگر کسی فردوسیپور و برنامه نود را با دقت بیشتری دنبال میکرد، به یک نکته ظریف در مورد او میرسید. فردوسیپور هم مثل مهران مدیری، اعتراضش را با سکوت نشان نمیدهد. این دو نفر همیشه، حتی در دورانی که کسی جرأت بیان واقعیتها را نداشت، با زبان طنز و ذهن خلاق خود، اعتراض خود را در غالبی عامهپسند، از طریق همان صدا و سیمای معلوم الحال بیان میکردند! به هر حال فردوسیپور برگشت و این بار شمشیرش را از رو بست. فردوسیپور یکی دو هفته قبل، بدون هیچ تعارفی از آرش کوشا در مورد نسبت خانوادگیاش با اسفندیار رحیم مشایی (پدر زن پسر ا.ن) پرسید و عنوان کرد که آیا درسته که میگن اسفندیار رحیم مشایی دایی شماست (به عبارت دیگر آرش کوشا پسر عمه همسر پسر ا.ن میباشد)؟ البته آرش کوشا در جواب گفت بالاخره همه با همه نسبت فامیلی دارن! ولی در پی اصرار فردوسیپور به جواب صریح، مجبور به دروغگویی شد و گفت: نه اسفندیار رحیم مشایی دایی من نیست!
هنوز مچگیری او از مدیر عامل جوان و جدید باشگاه ورزشی سایپا ورد زبان همه بود که او دوباره یک آس دیگر رو کرد. آس دیگر فردوسیپور هنگام نقد منشور اخلاقی رو شد. جایی که او با آوردن رکترین کارشناس فوتبال ایران (امیر حاج رضایی)، عزیز محمدی (رئیس سازمان لیگ برتر) و منشور اخلاقی فدراسیون فوتبال را به چالشی بزرگ کشاند. فردوسیپور در برنامهاش به شدت از حریم خصوصی بازیکنان و مربیان فوتبال دفاع کرد و عزیز محمدی را متهم به دخالت در مسائل شخصی بازیکنان نمود. هر چند که با این اوضاع و احوال به تداوم برنامه ورزشی – انتقادی نود امید چندانی نیست، اما فردوسیپور تا همین جا هم دین خود را ادا کرده و در قلب مردم ایران تا ابد جا خوش کرده است.
×××
دوم: قُپیهای قطبی!
افشین قطبی فردی بسیار مؤدب و خوشروست. اما این دو ویژگی خوب دلیل بر مربی خوب بودن نیست. او حتی تحلیلگر (آنالیزور و یا به قول قلعهنوعی "آنالیز") معقولی است. اما باز هم همه ابزار یک سرمربی خوب بودن را ندارد. او در تصمیم گیریهای سریع ضعیف است. او از بازیکنان در پستهای غیر تخصصیشان بازی میگیرد. او جرأت تغییر سیستم در مواقع حیاتی را ندارد. با استناد به همه این دلایل، تیم ملی فوتبال ایران در 5 دیدار رسمی اخیر خود (سه دیدار مقدماتی جام جهانی و دو دیدار مقدماتی جام ملتهای آسیا)، به سرمربیگری او، دو برد، دو تساوی و یک باخت داشته است. توجه داشته باشید که در این پنج دیدار، فقط یکی از حریفانمان (کرهجنوبی) از ما قویتر بوده که این تیم هم پیش از دیدار با ما صعودش به جام جهانی مسجل بوده است. بله، افشین قطبی که ابتدا به آفریقای جنوبی دستور آماده باش برای پذیرایی از تیم ملی ایران در جام حهانی را داده بود و پس از ناکامی در آن مسابقات، با اطمینان از قهرمانی ایران در جام ملتهای آسیا (قطر 2011) سخن میگفت، حالا پس از شکست مقابل اردن (تیم صد و بیست و هشتم در رنکینگ فیفا) میگوید میخواهیم به عنوان تیم اول به جام ملتهای آسیا صعود کنیم. توجه داشته باشید که در گروه چهار تیمی ایران، تایلند (رتبه 107 در رنکینگ فیفا)، سنگاپور (رتبه 111 در رنکینگ فیفا) و اردن (رتبه 128 در رنکینگ فیفا) حضور دارند و دو تیم از این چهار تیم به جام ملتهای آسیا صعود میکنند. جداً که سرگروهی در این گروه دشوار شق القمر ورژن افشین قطبی خواهد بود!
×××
سوم: رابطه س.ک.س ضربدری، تجاوز گروهی و ترویج س.ک.سی از نوع اسلامی!
تا جایی که من شنیدهام (بنا به محدودیت سنی)، زمانی که مردم، "شهر نو" را در تهران به آتش کشیدند (1357)، سید محمود علایی طالقانی (یا همان آیت الله طالقانی) از مخالفان جمع آوری شهر نو بود. هر چند که او در دفاع از عقیدهاش شهر نو را به توالتی برای شهر تهران توصیف کرده بود، اما در واقع او به فکر راه چارهای برای مشکلات جنسی جامعه مریض ما بود. به هر حال شهر نو که نزدیک به 25 سال در میان دیوارهایی بلند محصور بود (در سال 1333 به دستور سرلشگر زاهدی دیواری دور این محله کشیده شده بود که به قلعه شهر نو یا قلعه زاهدی معروف بود)، به ویرانهای مبدل گشت تا شهر تهران به ظاهر اسلامیتر شود. با گذشت زمان، آمار جنایتهای جنسی بیشتر و بیشتر شد. دیگر حتی طرح خانه عفاف و خانه ریحانه هم راه به جایی نبرد. در واقع ناهنجاری آن جا بود که جوانان بنا به اقتضای غریزهشان، نیاز به رابطه روحی و جسمی با جنس مخالف خود را داشتند، اما شرایط اجتماع برای این روابط مهیا نبود. آموزش روابط جنسی بسیار محدود و در حد یک کلاس یک ساعته برای کسانی بود که در آستانه ازدواج بودند. هیچ کس از ضربههای روحی ناشی از س.ک.س ناموفق با جوانان حرف نمیزد و این ناهنجاریها روز به روز در سطح جامعه گسترش مییافت. از سوی دیگر منابع نامحدود پ.و.ر.ن در اینترنت هم لحظه لحظه به اطلاعات عمومی جامعه جوان ایران اضافه میکرد. همه این موارد را که در کنار بگذاریم، به این میرسیم که چرا نیروی انتظامی در جامعه اسلامی مورد ادعایش، اقرار میکند که 10 زوج را که با هم و در کنار هم رابطه جنسی داشتهاند، دستگیر کرده است. یعنی پدیده Partner Swapping (س.ک.س ضربدری) که از مدرنترین پدیدههای روابط جنسی است، در جامعهای که کلاسهای دانشگاههایش دخترانه – پسرانه است، رشد کرده! جالب اینجاست که در بین دستگیر شدگان، نام کارمندان دولت و کسانی که فرزند دارند، نیز به چشم میخورد.
نمونه دیگرش در لواسان است که سه نفر – به هر دلیل – به زن جوانی تجاوز میکنند، آنهم مقابل چشم فرزندانش. در قیامدشت هم 6 نفر (از جمله دو نفر در لباس نیروی انتظامی) زنی دیگر را هتک حرمت میکنند.
حالا بعد از 30 سال خشکه مذهبیوار حکومت کردن، نیروی انتظامی که از کنترل تحرکات جنسی اجتماع عاجز و مستأصل شده، لب به اعتراف گشوده و برای کاهش جنایتها و انحرافات جنسی، ترویج س.ک.س بدون داشتن رابطه و تنها به واسطه خواندن خطبه عقد موقت را مجاز و مؤثر دانسته! یعنی یه چیزی تو مایههای "پیتزای قورمهسبزی".
×××
چهارم: حضور استاد شجریان در جمع 50 صدای برتر دنیا پس از 51 سال خوانندگی
اگر مرا بشناسید، حتماً میدانید که نظر من راجع به استاد شجریان چیست. من آنقدر به هنر و صدای استاد شجریان علاقه دارم که نمیتوانم کسی را با او مقایسه کنم. اما یک مسألهای را نمیتوانم هضم کنم و آن هم قرار گرفتن در لیست 50 نفر دارنده بهترین صدای جهان آنهم درست پس از ابراز علنی مخالفت با دولت کودتا و صدا و سیما است. چطور در طول 51 سال گذشته او به ناحق در این لیست نبوده و حالا درست در زمانی که به اذعان خود دیگر از جنبه صدا در اوج نیست، میرود در لیست 50 نفر صدای برتر دنیا؟ چطور او که به خاطر آلبوم فریاد و بی تو به سر نمیشود دو بار نامزد دریافت Grammy Award شده بود، برنده نشد ولی یک دفعه پرید در بین 50 صدای برتر جهان؟ نه اشتباه نکنید، از دید من او صاحب برترین صدای دنیاست ولی این دخالت سیاست در هنر چه از نوع اسلامیاش و چه از نوع آمریکاییاش (بخوانید یهودیاش) برایم غیر قابل تحمل است.
×××
پنجم: قیمت مقام معظم رهبری
بنا به اخبار تأئید نشده، احمد زید آبادی روزنامه نگار و دبیرکل ادوار تحکیم وحدت، به جرم عدم استفاده از واژه "مقام معظم رهبری" هنگام خطاب خامنهای به 6 سال زندان، 5 سال تبعید به گناباد و محرومیت مادامالعمر از فعالیت سیاسی محکوم شده. جناب رهبری تخفیف بدین مشتری بشیم!
×××
ششم: غفلت شده بود و خلق وحشی در بحر گناه میتپیدند!
روزنامه همشهری نه به خاطر اختلافات دولت با شهرداری بر سر مترو، بلکه به خاطر درج یک آگهی برای یک هفته توقیف شد! به گزارش خبرگزاری ایلنا، این دستور توقیف به دلیل درج یك آگهی گردشگری است كه در تصویر مندرج آگهی یاد شده عكس یكی از مراكز مربوط به فرقه بهائیت به چاپ رسیده است.
×××
هفتم: راگبی خشنتر است یا بوکس و کشتی؟
این خبر رو از روزنامه اعتماد بخوانید:
روز گذشته خبرگزاری فارس خبری با عنوان «پخش زنده مسابقات آمریکایی و خشن در کیش از شبکه پنج» روی خروجی خود گذاشته و در متن این گزارش به شکایت از عملکرد شبکه پنج پرداخته بود.
شنبه شب گذشته مسابقه راگبی در کیش از شبکه پنج به طور مستقیم پخش شد و چند کارشناس ورزشی در خصوص این ورزش و مسابقات آن در جزیره کیش توضیحاتی دادند.
هرچند زمان پخش مسابقه راگبی نسبت به سایر مسابقات ورزشی کمتر بود اما خبرگزاری فارس نوگرایی شبکه پنج را بیسابقه و بیفایده عنوان کرد؛ «یکی از مهم ترین ابهامات این است که چه عاملی موجب می شود یک شبکه استانی چنین رقابتهایی را به صورت زنده پخش کند و مدتی طولانی با افراد مختلفی به گفت وگوی زنده درباره آن بپردازد؟ آیا مشکل ورزش تهران به عنوان پایتخت جمهوری اسلامی ایران و یکی از مهم ترین کلانشهرهای قاره کهن حل شده که این شبکه به پوشش مسابقات راگبی و آن هم در جزیره توریستی کیش میپردازد؟» جالب توجه است که انتقاد خبرگزاری فارس تنها به «پخش زنده» این مسابقات مربوط نمیشود بلکه مشکل اصلی این مسابقات «آمریکایی و خشن بودن» آن است. در بخشی از این گزارش آمده؛ «مدیران شبکه تهران براساس چه تحلیل و رویکردی به پوشش مستقیم مسابقات رشتهای میپردازند که موجب ترویج خشونت در سطح جامعه میشود؟ راگبی اکنون به عنوان یک رشته آمریکایی لوکس در جهان شناخته می شود...» ظاهراً انتقادات خبرگزاری فارس مدیر گروه ورزش، تفریحات و سرگرمی شبکه تهران را قانع نکرد و او این شکایت را نمیپذیرد و طی مصاحبهای با همین سایت خبری دلایل پخش این مسابقات را توضیح میدهد؛ «اگر ما بخواهیم در همه حوزههای ورزشی مدال آور شویم، باید اول ورزشها به مردم شناسانده شوند و بعد استعدادیابی شود و بتوانند مدرسه راگبی راه اندازی کنند و فدراسیون به صورت عمومی فعالیت کند.» بنا بر اعتقاد ناصر کریمان مدیر گروه ورزش شبکه پنج تهران این روزها همه مردم به شدت فوتبال زده شده و روی حواشی آن متمرکز شده اند. با این اوصاف پخش مسابقات متنوع و تازه میتواند فضای تازهیی در ورزش کشور ایجاد کند. همچنین ناصر کریمان «لوکس و خشن بودن» مسابقات راگبی را تکذیب کرد و به خبرنگار خبرگزاری فارس گفت؛ «برخلاف آنچه در اخبار انتقادی علیه پخش مسابقات راگبی از شبکه تهران نوشته شده این ورزش آمریکایی نیست و اصل آن انگلیسی است و ربطی به آمریکا ندارد. فوتبال آمریکایی 15 نفره و راگبی 7 نفره است و کلاً 10 دقیقه زمان برای بازی دارد و فضاهای خشونت بار از آن حذف شده است.»
چی بگم من آخه؟
×××
هشتم: حدیثی از امام صادق:
اما شطرنج، پس نگاه داشتن آن كفر است و بازى كردن با آن شرك و یاد دادنش به كسى گناه كبیره هلاك كننده است و سلام كردن بر كسی كه بازى كند گناه است و كسی كه دست در میان آن گرداند چنان است كه دست درمیان گوشت خوك گرداند و كسى كه نظر به سوى آن كند چنان است كه به فرج مادر خود نظر كند.
در دورانی که فردوسیپور و برنامه نود توقیف بودند، خیلیها غیبت او را به عدم حمایتش از ا.ن نسبت میدادند و میگفتند او هم مثل اکثر چهرههای مردمی تلویزیون را بایکوت کرده. اما اگر کسی فردوسیپور و برنامه نود را با دقت بیشتری دنبال میکرد، به یک نکته ظریف در مورد او میرسید. فردوسیپور هم مثل مهران مدیری، اعتراضش را با سکوت نشان نمیدهد. این دو نفر همیشه، حتی در دورانی که کسی جرأت بیان واقعیتها را نداشت، با زبان طنز و ذهن خلاق خود، اعتراض خود را در غالبی عامهپسند، از طریق همان صدا و سیمای معلوم الحال بیان میکردند! به هر حال فردوسیپور برگشت و این بار شمشیرش را از رو بست. فردوسیپور یکی دو هفته قبل، بدون هیچ تعارفی از آرش کوشا در مورد نسبت خانوادگیاش با اسفندیار رحیم مشایی (پدر زن پسر ا.ن) پرسید و عنوان کرد که آیا درسته که میگن اسفندیار رحیم مشایی دایی شماست (به عبارت دیگر آرش کوشا پسر عمه همسر پسر ا.ن میباشد)؟ البته آرش کوشا در جواب گفت بالاخره همه با همه نسبت فامیلی دارن! ولی در پی اصرار فردوسیپور به جواب صریح، مجبور به دروغگویی شد و گفت: نه اسفندیار رحیم مشایی دایی من نیست!
هنوز مچگیری او از مدیر عامل جوان و جدید باشگاه ورزشی سایپا ورد زبان همه بود که او دوباره یک آس دیگر رو کرد. آس دیگر فردوسیپور هنگام نقد منشور اخلاقی رو شد. جایی که او با آوردن رکترین کارشناس فوتبال ایران (امیر حاج رضایی)، عزیز محمدی (رئیس سازمان لیگ برتر) و منشور اخلاقی فدراسیون فوتبال را به چالشی بزرگ کشاند. فردوسیپور در برنامهاش به شدت از حریم خصوصی بازیکنان و مربیان فوتبال دفاع کرد و عزیز محمدی را متهم به دخالت در مسائل شخصی بازیکنان نمود. هر چند که با این اوضاع و احوال به تداوم برنامه ورزشی – انتقادی نود امید چندانی نیست، اما فردوسیپور تا همین جا هم دین خود را ادا کرده و در قلب مردم ایران تا ابد جا خوش کرده است.
×××
دوم: قُپیهای قطبی!
افشین قطبی فردی بسیار مؤدب و خوشروست. اما این دو ویژگی خوب دلیل بر مربی خوب بودن نیست. او حتی تحلیلگر (آنالیزور و یا به قول قلعهنوعی "آنالیز") معقولی است. اما باز هم همه ابزار یک سرمربی خوب بودن را ندارد. او در تصمیم گیریهای سریع ضعیف است. او از بازیکنان در پستهای غیر تخصصیشان بازی میگیرد. او جرأت تغییر سیستم در مواقع حیاتی را ندارد. با استناد به همه این دلایل، تیم ملی فوتبال ایران در 5 دیدار رسمی اخیر خود (سه دیدار مقدماتی جام جهانی و دو دیدار مقدماتی جام ملتهای آسیا)، به سرمربیگری او، دو برد، دو تساوی و یک باخت داشته است. توجه داشته باشید که در این پنج دیدار، فقط یکی از حریفانمان (کرهجنوبی) از ما قویتر بوده که این تیم هم پیش از دیدار با ما صعودش به جام جهانی مسجل بوده است. بله، افشین قطبی که ابتدا به آفریقای جنوبی دستور آماده باش برای پذیرایی از تیم ملی ایران در جام حهانی را داده بود و پس از ناکامی در آن مسابقات، با اطمینان از قهرمانی ایران در جام ملتهای آسیا (قطر 2011) سخن میگفت، حالا پس از شکست مقابل اردن (تیم صد و بیست و هشتم در رنکینگ فیفا) میگوید میخواهیم به عنوان تیم اول به جام ملتهای آسیا صعود کنیم. توجه داشته باشید که در گروه چهار تیمی ایران، تایلند (رتبه 107 در رنکینگ فیفا)، سنگاپور (رتبه 111 در رنکینگ فیفا) و اردن (رتبه 128 در رنکینگ فیفا) حضور دارند و دو تیم از این چهار تیم به جام ملتهای آسیا صعود میکنند. جداً که سرگروهی در این گروه دشوار شق القمر ورژن افشین قطبی خواهد بود!
×××
سوم: رابطه س.ک.س ضربدری، تجاوز گروهی و ترویج س.ک.سی از نوع اسلامی!
تا جایی که من شنیدهام (بنا به محدودیت سنی)، زمانی که مردم، "شهر نو" را در تهران به آتش کشیدند (1357)، سید محمود علایی طالقانی (یا همان آیت الله طالقانی) از مخالفان جمع آوری شهر نو بود. هر چند که او در دفاع از عقیدهاش شهر نو را به توالتی برای شهر تهران توصیف کرده بود، اما در واقع او به فکر راه چارهای برای مشکلات جنسی جامعه مریض ما بود. به هر حال شهر نو که نزدیک به 25 سال در میان دیوارهایی بلند محصور بود (در سال 1333 به دستور سرلشگر زاهدی دیواری دور این محله کشیده شده بود که به قلعه شهر نو یا قلعه زاهدی معروف بود)، به ویرانهای مبدل گشت تا شهر تهران به ظاهر اسلامیتر شود. با گذشت زمان، آمار جنایتهای جنسی بیشتر و بیشتر شد. دیگر حتی طرح خانه عفاف و خانه ریحانه هم راه به جایی نبرد. در واقع ناهنجاری آن جا بود که جوانان بنا به اقتضای غریزهشان، نیاز به رابطه روحی و جسمی با جنس مخالف خود را داشتند، اما شرایط اجتماع برای این روابط مهیا نبود. آموزش روابط جنسی بسیار محدود و در حد یک کلاس یک ساعته برای کسانی بود که در آستانه ازدواج بودند. هیچ کس از ضربههای روحی ناشی از س.ک.س ناموفق با جوانان حرف نمیزد و این ناهنجاریها روز به روز در سطح جامعه گسترش مییافت. از سوی دیگر منابع نامحدود پ.و.ر.ن در اینترنت هم لحظه لحظه به اطلاعات عمومی جامعه جوان ایران اضافه میکرد. همه این موارد را که در کنار بگذاریم، به این میرسیم که چرا نیروی انتظامی در جامعه اسلامی مورد ادعایش، اقرار میکند که 10 زوج را که با هم و در کنار هم رابطه جنسی داشتهاند، دستگیر کرده است. یعنی پدیده Partner Swapping (س.ک.س ضربدری) که از مدرنترین پدیدههای روابط جنسی است، در جامعهای که کلاسهای دانشگاههایش دخترانه – پسرانه است، رشد کرده! جالب اینجاست که در بین دستگیر شدگان، نام کارمندان دولت و کسانی که فرزند دارند، نیز به چشم میخورد.
نمونه دیگرش در لواسان است که سه نفر – به هر دلیل – به زن جوانی تجاوز میکنند، آنهم مقابل چشم فرزندانش. در قیامدشت هم 6 نفر (از جمله دو نفر در لباس نیروی انتظامی) زنی دیگر را هتک حرمت میکنند.
حالا بعد از 30 سال خشکه مذهبیوار حکومت کردن، نیروی انتظامی که از کنترل تحرکات جنسی اجتماع عاجز و مستأصل شده، لب به اعتراف گشوده و برای کاهش جنایتها و انحرافات جنسی، ترویج س.ک.س بدون داشتن رابطه و تنها به واسطه خواندن خطبه عقد موقت را مجاز و مؤثر دانسته! یعنی یه چیزی تو مایههای "پیتزای قورمهسبزی".
×××
چهارم: حضور استاد شجریان در جمع 50 صدای برتر دنیا پس از 51 سال خوانندگی
اگر مرا بشناسید، حتماً میدانید که نظر من راجع به استاد شجریان چیست. من آنقدر به هنر و صدای استاد شجریان علاقه دارم که نمیتوانم کسی را با او مقایسه کنم. اما یک مسألهای را نمیتوانم هضم کنم و آن هم قرار گرفتن در لیست 50 نفر دارنده بهترین صدای جهان آنهم درست پس از ابراز علنی مخالفت با دولت کودتا و صدا و سیما است. چطور در طول 51 سال گذشته او به ناحق در این لیست نبوده و حالا درست در زمانی که به اذعان خود دیگر از جنبه صدا در اوج نیست، میرود در لیست 50 نفر صدای برتر دنیا؟ چطور او که به خاطر آلبوم فریاد و بی تو به سر نمیشود دو بار نامزد دریافت Grammy Award شده بود، برنده نشد ولی یک دفعه پرید در بین 50 صدای برتر جهان؟ نه اشتباه نکنید، از دید من او صاحب برترین صدای دنیاست ولی این دخالت سیاست در هنر چه از نوع اسلامیاش و چه از نوع آمریکاییاش (بخوانید یهودیاش) برایم غیر قابل تحمل است.
×××
پنجم: قیمت مقام معظم رهبری
بنا به اخبار تأئید نشده، احمد زید آبادی روزنامه نگار و دبیرکل ادوار تحکیم وحدت، به جرم عدم استفاده از واژه "مقام معظم رهبری" هنگام خطاب خامنهای به 6 سال زندان، 5 سال تبعید به گناباد و محرومیت مادامالعمر از فعالیت سیاسی محکوم شده. جناب رهبری تخفیف بدین مشتری بشیم!
×××
ششم: غفلت شده بود و خلق وحشی در بحر گناه میتپیدند!
روزنامه همشهری نه به خاطر اختلافات دولت با شهرداری بر سر مترو، بلکه به خاطر درج یک آگهی برای یک هفته توقیف شد! به گزارش خبرگزاری ایلنا، این دستور توقیف به دلیل درج یك آگهی گردشگری است كه در تصویر مندرج آگهی یاد شده عكس یكی از مراكز مربوط به فرقه بهائیت به چاپ رسیده است.
×××
هفتم: راگبی خشنتر است یا بوکس و کشتی؟
این خبر رو از روزنامه اعتماد بخوانید:
روز گذشته خبرگزاری فارس خبری با عنوان «پخش زنده مسابقات آمریکایی و خشن در کیش از شبکه پنج» روی خروجی خود گذاشته و در متن این گزارش به شکایت از عملکرد شبکه پنج پرداخته بود.
شنبه شب گذشته مسابقه راگبی در کیش از شبکه پنج به طور مستقیم پخش شد و چند کارشناس ورزشی در خصوص این ورزش و مسابقات آن در جزیره کیش توضیحاتی دادند.
هرچند زمان پخش مسابقه راگبی نسبت به سایر مسابقات ورزشی کمتر بود اما خبرگزاری فارس نوگرایی شبکه پنج را بیسابقه و بیفایده عنوان کرد؛ «یکی از مهم ترین ابهامات این است که چه عاملی موجب می شود یک شبکه استانی چنین رقابتهایی را به صورت زنده پخش کند و مدتی طولانی با افراد مختلفی به گفت وگوی زنده درباره آن بپردازد؟ آیا مشکل ورزش تهران به عنوان پایتخت جمهوری اسلامی ایران و یکی از مهم ترین کلانشهرهای قاره کهن حل شده که این شبکه به پوشش مسابقات راگبی و آن هم در جزیره توریستی کیش میپردازد؟» جالب توجه است که انتقاد خبرگزاری فارس تنها به «پخش زنده» این مسابقات مربوط نمیشود بلکه مشکل اصلی این مسابقات «آمریکایی و خشن بودن» آن است. در بخشی از این گزارش آمده؛ «مدیران شبکه تهران براساس چه تحلیل و رویکردی به پوشش مستقیم مسابقات رشتهای میپردازند که موجب ترویج خشونت در سطح جامعه میشود؟ راگبی اکنون به عنوان یک رشته آمریکایی لوکس در جهان شناخته می شود...» ظاهراً انتقادات خبرگزاری فارس مدیر گروه ورزش، تفریحات و سرگرمی شبکه تهران را قانع نکرد و او این شکایت را نمیپذیرد و طی مصاحبهای با همین سایت خبری دلایل پخش این مسابقات را توضیح میدهد؛ «اگر ما بخواهیم در همه حوزههای ورزشی مدال آور شویم، باید اول ورزشها به مردم شناسانده شوند و بعد استعدادیابی شود و بتوانند مدرسه راگبی راه اندازی کنند و فدراسیون به صورت عمومی فعالیت کند.» بنا بر اعتقاد ناصر کریمان مدیر گروه ورزش شبکه پنج تهران این روزها همه مردم به شدت فوتبال زده شده و روی حواشی آن متمرکز شده اند. با این اوصاف پخش مسابقات متنوع و تازه میتواند فضای تازهیی در ورزش کشور ایجاد کند. همچنین ناصر کریمان «لوکس و خشن بودن» مسابقات راگبی را تکذیب کرد و به خبرنگار خبرگزاری فارس گفت؛ «برخلاف آنچه در اخبار انتقادی علیه پخش مسابقات راگبی از شبکه تهران نوشته شده این ورزش آمریکایی نیست و اصل آن انگلیسی است و ربطی به آمریکا ندارد. فوتبال آمریکایی 15 نفره و راگبی 7 نفره است و کلاً 10 دقیقه زمان برای بازی دارد و فضاهای خشونت بار از آن حذف شده است.»
چی بگم من آخه؟
×××
هشتم: حدیثی از امام صادق:
اما شطرنج، پس نگاه داشتن آن كفر است و بازى كردن با آن شرك و یاد دادنش به كسى گناه كبیره هلاك كننده است و سلام كردن بر كسی كه بازى كند گناه است و كسی كه دست در میان آن گرداند چنان است كه دست درمیان گوشت خوك گرداند و كسى كه نظر به سوى آن كند چنان است كه به فرج مادر خود نظر كند.
منبع: حلیه المتقین علامه مجلسی