جمعه، اسفند ۲۵، ۱۳۸۵

!از ملی شدن نفت تا ... گفتگوی تمدن ها و انرژی هسته ای


مصدق مرد سال 1951 - مجله تایم


متن یکی از سخنرانی های دکتر مصدق


تمبر ملی شدن صنعت نفت ایران


توصیه می کنم کل مطلب رو با دقت بخونیم تا تفاوت یکی از معدود سیاسیون شریف ایرانی رو با دیگرانی که تنها ادعای خدمتگزاری به ایران رو داشتند و دارند، بیشتر درک کنیم؛
***
فردا بیست و نه اسفند است. روزی که شاید به خاطر تقارن با نوروز و همهمه و گرفتاری های خوشایند شب عید مورد توجه ما قرار نداره. اما در حقیقت اگر ما امروز ادعای استقلال می کنیم، برخاسته از همت والای گروهی ایرانیِ به واقع مهین پرست است، که پرچمدار آن ها دکتر محمد مصدق بوده. انسانی که در دوره خاندان پهلوی و جمهوری اسلامی منفور حکومت بوده و محبوب مردم. مصدق سازنده تنها وجه مشترک دو رژیم متزاد هم بوده. ا

************************************************

محمد مصدق روز29ارديبهشت سال1261در تهران به دنيا آمد. پدرش ميرزا هدايت آشتياني معروف به وزير دفتر از بزرگمردان دوران ناصرالدين‌شاه قاجار بود كه از طرفداران اميركبير بود. مادرش ملك تاج خانم(نجم السلطنه)نواده‌ عباس‌ميرزا و بنيان‌گذار بيمارستان نجميه‌ تهران بود. ا
مصدق در دوره پنجم و ششم مجلس شوراي ملي نمايندگي مردم تهران را به دست آورد اما در دوران حکومت رضا شاه برای اولین بار به زادگاهش احمدآباد تبعید شد. او در سال‌هاي پاياني حكومت رضاخان زماني را در زندان گذراند و سپس در ملك خود در احمدآباد زير نظر نيروهاي حكومت مجبور به سكوت شد. ا

در دوران دولت رزم‌آرا موضوع ملي كردن صنعت نفت در مجلس شوراي ملي مطرح شد. دكتر مصدق با تشكيل كميسيون نفت تلاش زیادی برای تثبیت صنعت نفت انجام می داد. سرانجام در چهارم آذر1329، پيشنهاد ملي شدن نفت در مجلس شوراي ملي با امضاي دكتر مصدق، دكتر شايگان، الهيار صالح، حسين مكي و حائري‌زاده خوانده شد. بعد از آن پیشنهاد حوادث زیادی در ايران اتفاق افتاد تا تلاش های کمیسیون نفت ناكام بماند. ا
یکی از آن حوادث ترور رزم‌آرا به دست خليل طهماسبي، عضو جمعيت فداييان اسلام بود. محمدرضا شاه دو روز پس از آن ترور، حسين علاء را نخست‌وزيرایران كرد، اما دولت علاء فقط دو ماه روی کار بود و بعد از آن، سيد ضياءالدين طباطبايي كه پشتيباني انگليسي‌ها را نيز با خود داشت از سوی محمدرضا شاه به سمت نخست‌وزيری ایران منصوب شد. اما نمايندگان مجلس به به طباطبایی رأی اعتماد نداند و دكتر مصدق علی رغم اکراه شاه به نخست‌وزيري ایران رسید. ا
دكتر مصدق پس از دريافت حكم نخست‌وزيری در سخناني كوتاه كه از راديو پخش شد، هدف خود را از پذيرفتن آن جايگاه موضوع ملي كردن نفت بيان كرد؛
هموطنان عزيز، هيچ تصور نمي‌شد موقعي پيش آيد كه به عنوان نخست‌وزير به وسيله‌ راديو با شما صحبت كنم و هيچ وقت فكر نمي‌كردم كه با ضعف مزاجي كه دارم مسووليت چنين كار خطيري را تقبل نمايم. قضيه نفت سبب شد كه من اين بار گران را به دوش بكشم و اكنون تنها خدا مي‌داند كه تا كي آن را تحمل كنم ... ترديد ندارم كه براي قبول اين كار و بار گراني كه به دوش گرفته‌ام از بين مي‌روم. چون مزاج من متناسب با قبول چنين وظيفه‌ مهمي نيست ولي در راه شما جان چيز قابلي نيست و از صميم قلب راضي هستم كه آن را فداي آسايش شما كنم. ا

سياستمداران غالباً بر اين باور بودند كه دولت مصدق هم به زودی برکنار خواهد شد، اما دولت مصدق از همان آغاز كار، طرح ملي كردن صنعت نفت را در دستور كار دولت خود قرار داد و تا حصول نتیجه هرگز از موصع خود برنگشت. او حتي شرط پذيرفتن نخست‌وزيري را تصويب گزارش كميسيون نفت در مجلس گذاشت كه بيشتر نمايندگان پذيرفتند. براي مصدق ملي كردن نفت نه تنها به دليل غارت سرمايه‌ مردم از سوي دولت انگلستان مهم بود، بلكه مهم‌تر از آن، دخالت‌هاي انگلستان در حكومت و سرنوشت مردم ايران بود. ا
دكتر مصدق 12روز بعد از اعلام اسامی اعضاي دولت خود انحلال شركت نفت ايران و انگليس را اعلام كرد. کمتر از یک ماه پس از انحلال شركت نفت ايران و انگليس مهندس مهدي بازرگان به عنوان رئیس هيات مديره موقت شركت ملي نفت ايران به آبادان رفت و پرچم ايران را بر فراز اداره مركزي شركت نفت در خرمشهر به اهتزاز در آورد. مصدق ده روزپس از این ماجرا طي پيامي به مردم ايران در رابطه با شکایت دولت انگلیس از ایران و ناکام ماندن مذاکرات انگلیس و ایران گفت: ا

آن‌ها نخواستند زبان ما را بفهمند. من مكرراً اعلام كرده‌ام كه به هيچ وجه نمي‌توانم در اجراي قانوني كه مظهر آرزو و اراده‌ ملت ايران است قصور و مسامحه كنم و دستور دادم عمليات اجرايي ادامه داده شود. ا

حدود سه ماه بعد هيأت موقت شركت ملي نفت ايران به انگليسي های موجود در شركت نفت اطلاع داد كه بايد حداکثر تا یک هفته ايران را ترك كنند. مصدق در جلسه شورای امنیت و در دفاع از حق مردم ايران گفت: ا

درهمسايگي كشور من صدها ميليون تن از مردم آسيا پس از آن‌كه قرن‌ها كه تحت بهره‌برداري استعمار بوده‌اند، اكنون استقلال خود را به دست آورده‌اند. موجب نهايت سپاس‌گذاري است كه مي‌بينم قدرت‌هاي اروپايي به آرزو‌هاي مشروع مردم هند، پاكستان، اندونزي و ديگر كشورهايي كه به حق مبارزه كرده‌اند تا بر اساس آزادي و تساوي مطلق، داخل خانواده جهاني گردند، احترام مي‌گذارند و ايران هم فقط همين را مي‌خواهد ... انگلستان مي‌خواهد شوراي امنيت را وسيله‌ قرار دهد تا بتواند در امور داخلي ما مداخله كند. اگر انگلستان در اين كار موفق شود اعتماد ملت‌ها به سازمان ملل متحد متزلزل خواهد گشت ... شركت نفت در سال1950بين180تا200ميليون ليره از ايران نفت برده و از اين مبلغ در مجموع16ميليون ليره بابت حق السهم منافع و ماليات به ايران پرداخته است و حال آن‌كه منافعي كه در همين يك سال نصيب انگلستان شده بيش از114ميليون ليره‌اي است كه به گفته نماينده انگليس طي نيم قرن به ايران پرداخت شده است. ا

سرانجام شوراي امنيت درهیجده اكتبر1951(بیست و شش مهر1330)اعلام كرد تا اظهار نظر دادگاه لاهه مسأله را مسكوت خواهد گذارد. به اين ترتيب، دولت انگلستان در شوراي امنيت كاري از پيش نبرد و مصدق به صورت يك قهرمان ملي از آن بيرون آمد. او حتي براي مردم منطقه نيز چون يك قهرمان نمود پيدا كرده بود. مثلاً، هنگامي كه در راه بازگشت به ايران به دعوت نخست وزير مصر به خاك آن كشور پا نهاد، با استقبال پرشور و ميليوني مردم مصر روبه‌رو شد كه شعار مي‌دادند زنده ‌باد مصدق، زنده باد ايران. دولت انگلستان در فروردين1331براي بار دوم به ديوان دادگستري بين‌المللي لاهه شکایت كرد. در نخستين نشست ديوان لاهه مصدق سخنراني خود را به زبان فرانسه اریه داد و گفت: ا

اينك كه ملت ايران به علت‌العلل بدبختي‌هاي خود پي برده، مصمم است كه مايه‌ فساد را براي هميشه ريشه‌كن كند و با تجربه‌ تلخي كه در گذشته از دخالت بيگانگان در امور كشور حاصل كرده به طور جدي با هر گونه دخالت غير در امور خود مخالف است و به همين جهت در مقابل تهديدهاي اخير انگلستان از قبيل اعزام چترباز و فرستادن ناوهاي جنگي به آب‌هاي ايران ايستادگي به خرج داده و خواهد داد و از اقدامات انگلستان كه صورت محاصره‌ اقتصادي و توطئه عليه دولت و تبليغات سوء به خود گرفته ترديدي به خود راه نخواهد داد... دولت انگلستان شركت نفت را به صورت دولتي در قلمروي دولت ايران درآورده بود. شركت نفت نه تنها در داخل حوزه‌ عملياتش، بلكه در سراسر ايران سرويس جاسوسي ترتيب داده بود. انگليسي‌ها با بيچاره كردن مردم بيچاره كوشيده‌اند جيب خود را پر كنند... اصل ملي كردن از حقوق مسلمه‌ هر ملتي است كه تاكنون بسياري از دولت‌هاي شرق و غرب از آن استفاده نموده‌اند. اصرار و ادعاي انگلستان به اين‌كه ما را اسير يك قرارداد خصوصي كند، آن هم قراردادي كه در بي‌اعتباري آن شك و ترديد نيست جاي بسي تعجب است. ا

دادگاه پس از دوازده نشست به شور وارد شد و در تيرماه1331نظر ديوان به سود ايران اعلام شد. دكتر مصدق پس از بازگشت از آمريكا انتخابات دوره‌ هفدهم مجلس را در موعد قانوني برگزار كرد. مجلس هفدهم نيز مصدق را به نخست‌وزيري ايران برگزيد. سپس مصدق در دربار حضور يافت و ضمن اعلام اسامی وزيران خود گفت كه دولت او می ‌خواهد وزارت جنگ را نيز در اختيار داشته باشد. شاه پيشنهاد مصدق را نپذيرفت و همان روز متن استعفاي مصدق از راديو پخش شد. خبر استعفاي مصدق مردم را خشمگين كرد. بازار تهران تعطيل شد و صبح روز سی تيرماه1331شهر تهران يكپارچه تعطيل شد و تظاهراتی به سوی ميدان بهارستان شکل گرفت. سرانجام حمایت مردم از مصدق، باعث روي كارآمدن دولت دكتر مصدق شد. نام وزارت جنگ به وزارت دفاع ملي تغيير یافت و مصدق مسوول آن شد. ا

در حالی که اولویت دولت اول مصدق در ملي‌شدن صنعت نفت و اصلاح قانون انتخابات بود ، اما در برنامه دولت دوم، نه ماده در دستور کار دولت قرار گرفت. از جمله اصلاح قانون‌هاي دادگستري، اصلاح قانون مطبوعات و اصلاح كارهاي فرهنگي، بهداشت و وسايل ارتباطي. انگلیس و متعاقب آن آمریکا که احساس از دست دادن منافعشان در ایران بیش از پیش آزارشان می داد زمينه سرنگوني دولت مصدق را فراهم ساختند. در عین حال دشمنان و مخالفان مصدق در ايران نیز بی کار ننشستند. آن‌ها هنگام تصويب لايحه‌هاي دولت يا هر گونه كاري كه در پشتيباني از دولت بود، مجلس را رها مي‌كردند تا آن لوایح تصويب نشود. در اين شرايط بود كه نمايندگان پشتيبان دولت استعفا دادند و مصدق سرنوشت مجلس هفدهم را به مردم واگذار كرد. مصدق در پيامي كه از راديو پخش شد، از مردم ايران خواست در يك همه‌پرسي نظر خود را درباره‌ ماندن دولت يا مجلس بيان كنند: ا

دولت در اين لحظه حساس و تاريخي، مشكلي را كه با آن مواجه شده با ملت در ميان مي‌گذارد و راجع به اين مجلس از خود مردم سوال مي‌شود كه اگر با ادامه وضع كنوني مجلس تا سپري شدن دوره17تقنينيه موافقت دارند، دولت ديگري روي كار بيايد تا با اين مجلس همكاري كند و اگر با اين دولت و نقشه و هدف آن موافقند، رأي به انحلال مجلس بدهند تا مجلس ديگري تشكيل شود كه بتواند در راه تأمين آمال ملت با دولت همكاري كند. ا

سرانجام مردم ايران با شركت در همه‌پرسي به انحلال مجلس رأي دادند. اما حضور ميليوني مردم انگلیس و آمريكا را نگران كرد. بنابراین، برنامه كودتا را طراحی شد. آن‌ها كه از محبوبيت دكتر مصدق نزد ملت ايران آگاه بودند محبوبيت مصدق را هدف گرفتند. آن‌ها دولت مصدق را پشتيبان كمونيست و ضد دين و عالمان ديني نشان دادند. از سوي ديگر، گروهي از اراذل و اوباش تهران، به سرپرستي شعبان جعفري(شعبان بي‌مخ)، به آشوب در خيابان‌هاي تهران فراخوانده شدند. با همراهي برخي نظاميان، به رهبري سرلشكر زاهدي، كودتاي28مرداد1332رخ داد كه طرح آن را سازمان‌هاي جاسوسي آمريكا و انگليس فراهم كرده بودند و نيروهاي داخلي آن را انجام دادند. پس از كودتا، شاه كه از ايران رفته بود، به كشور بازگشت. او در نخستين كار خود برنامه‌ محاكمه دكتر مصدق را بر پا كرد. در نهایت مصدق به سه سال حبس محكوم شد و طبق نظر دادگاه می بایست پس از اتمام دوره محكوميت خود نیز همچنان زير نظر حكومت در احمد آباد زندگي مي‌كرد. سرانجام دكتر مصدق درچهاده اسفند1345درگذشت. او وصيت كرده بود پيكرش را در ابن‌بابويه در كنــــــــــار شهيدان سی تير1331به خاك سپارند. اما با مخالفت شاه، مصدق را در احمدآباد به خاك سپردند. ا

************************************************
.پا نوشت 1؛ اکثر مطالب فوق از ویکی پدیا و جزیره دانش تهیه شده است
********************************************************
پا نوشت 2؛ دوستان اهل سیاست از هرگونه قضاوت درباره وابستگی به امواج سیاسی پرهیز کنند. من این مطلب رو نوشتم چون معتقدم مصدق برعکس قریب به اتفاق هم رده هایش در تاریخ ایران به جای دزدی، دروغ گویی و افزایش قطر در قسمت میانی اندام، برای احقاق حق ایران و ایرانی از هیچ تلاشی دریغ نکرده. ا
پانوشت3؛ بد نیست نگاهی هم به این لینک بندازین. حتماً نظرات دیگران رو هم بخونین. قضاوت هم با خودتون. اما به این سوال ها هم فکر کنید: تعریف معصوم چیه؟ کی معصومه؟ کی می تونه تشخیص بده که چه کسی معصومه؟ و چندین سوال دیگه که متأسفانه ابراز آن ها در این برهه گناه کبیره محسوب می شه! راستی با خوندن این نوع نوشته ها نباید به کل تاریخ شک کرد؟ تاریخی که به راحتی می شه توش قاتل رو معصوم کرد و خادم رو ملعون؟