سه‌شنبه، آذر ۱۴، ۱۳۸۵

در این بازار اگر سودیست

: اینو بخونین و بعدشم اینو
!قضاوت هم با خودتون

هيشکي نگفت يه دختره
تنها تو اين شهر شلوغ
بين نگاه هرزه
مردم سرتاپا دروغ
چه حالي داشت وقتي همه
آرزوهاش مرده بودن
وقتي که دست هاي پليد
آبروشو برده بودن

هيشکي نفهميد چي کشيد
وقتي که مرگشو مي ديد
توي هجوم نعره ها
هيشکي صداشو نشنيد

بدون دروغ نيست
اين حرف ها داره صحت
همه ماها شديم
يه مار چهار و سه خط
ماييم وارث درد
ماييم باعث مرگ
غيرت ايراني ها رو
صاعقه زد
حرف ها بحث ها
رفت روي اعصاب
شد کابوس برگ
کم کم خواست به صدا دربياره ناقوس مرگ
دختر ايراني ناموس تو ناموس من
چرا کاري کرديم خودش بره به پابوس مرگ
چطوري دلمون اومد
با ابروي يه دختر
ما بازي کنيم
که زندگيش بشه مختل
تو کنج اتاق
تکيه داده اون تنها
خدا اشکو به اون
هديه داده بود شبها
ولي حالا شب و روز
چشم ها تشنه اشک
طوري که ديگه تموم شده بود
چشمه اشک
گقت به خدا
اي خداي من
فقط يه خواهش
به من بگو همه اينها فقط يه خوابه
ولي خواب نيست
دخترک بيدار بود
دخترک بازيچه جماعت بيکار بود
بيمار شد
از تهمت هاي کثيف و نابجا
اي خدا بده دخترو از دسيسه ها نجات

پس کجا رفته
غيرت مرداي اين شهر شلوغ
تموم شهر پر شده از مردم سر تا پا دروغ

بيمار شد
از تهمت هاي کثيف و نابجا
اي خدا بده دخترو از دسيسه ها نجات
تا به حال همچين بلايي سرت نيومده
که اگه بياد مي گي بلا از اين بدتر اومده؟
ولي کدوم ما جامونو گذاشتيم جاش
که ببينيم چي مي کشه
ما هم بسوزيم پاش
کاش ياس مي مرد همچين روزي نبود
که غيرت بميره به دست يه خنجر عمود
خنجر به دست يکي بود
ماهمکارشيم
که توي جهنم
ما هم با اون هم بالشيم
خطاب به اون پسر
که چقدر مي توني کثيف باشي
کاري که تو کردي بدتر بود از اسيد پاشي

تو که حاضری خود را بکشی واسه حسینتو که محرم، سیاه رو می‌پوشی واسه حسینحسین گفت اگه دین نیستباشیم آزاد مرد نه واسه یه سی‌دی کثیف کنیم بازار رو گرم

اون دختر زحمتها کشيد
تا به شهرتي رسيد
واسه لذت بردن از اسمش
يه مهلتي بديد
گفتيد صحبتي جديده
نوبت همينه
با سرعتي عجيب
چه تهمتي زديد

پس کجا رفته
غيرت مرداي اين شهر شلوغ
تموم شهر پر شده از مردم سر تا پا دروغ

الکي تبصره نزن
خودتو تبرئه کني
تو عقل داشتي
خود تو رهبر خودي
ولي دونسته خودت رفتي عقب گناه
پس بشين تو منتظر غضب خدا

ولي نه، ماهي رو هر وقت که از آب بگيري تازه است
پس بدون که راه براي برگشت باز هست
بايد راه بست به تبليغ بيشتر
و سعي کرد براي تبديل خويشتن
به انسان واقعي
با همه صفات
با انصاف و واقع بين
حاضر واسه دفاع
مي گم به اونهايي
که واسه باقي حرف تشنه ان
شک نکن تو همين حالا سي دي رو بشکن
--------------------
همیشه یک بازی بیش از یک بازنده و بیش از یک برنده داره مگه نه؟