سه‌شنبه، آذر ۰۷، ۱۳۸۵

زشت و زیبا



قطعاً همه کم و بیش از بد نمایی رسانه های خارجی در مورد ایران خبر دارند. اینجا در استرالیا هم وضع به همین ترتیبه. یعنی اگر تصویری از ایران پخش می شه غالباً از نقاط ناخوشایند، وقایع ناخوشایند یا افراط گرایی ها ماست. من منکر وجود این مسائل نمی شوم اما آیا همه ایران در این تصاویر خلاصه می شه؟ تا به حال به چند نفر از همکارانم در شرکت عکس هایی از تهران نشون دادم که براشون غیر قابل باور بوده. متأسفانه تصور اکثر خارجی ها از ایران یک بیابان بزرگِ پر از بدبختیه. اما از سوی دیگه تصویر یا تصوری که از کشورهای خارجی در ذهن ماست چیه؟ سرزمین هایی آباد، مردمی متمدن و مدرن! دلیل این مسأله هم واضحه. تبلیغ رسانه های خارجی در جهت خود و برعکس جهت دیگرانه. همه این ها رو گفتم تا از زیبایی های اینجا برسم به یک زشتی بی چون چرا در استرالیای متمدن و مدرن! اینجا در آستانه تابستون جشنی برای دانش آموزان سال آخر مدرسه برگزار می شه به اسم اسکولیز. از ویژگی های این جشن آزادی دختر و پسرها سال آخر مدرسه است. اونا بدون حضور والدین خود در یکی دو شهر استرالیا از جمله گلد کست جمع می شن و از هفت دولت آزادند! تا اینجاش هم ظاهراً خوشایند به نظر می رسه. اما وقتی اخبار راجع به اسکولیز رو دنبال کنی می بینی نه این جشن خیلی هم مایه مباهات نیست. این لینک، این لینک ، این لینک ، این لینک ، این یکی و این مشتی از خرواره برای در جریان قرار گرفتن. این جوون های متمدن چنان به خوردن و کشیدن می پردازند که می زنه به سرشون همه جوره و همیشه به خاطر دخترها چنان با هم درگیر می شن که نگفتنی. من تا به حال دعوایی شدیدتر از دعواهای این احمق ها ندیدم. می زنن همدیگرو به قصد کشتن! آخر سر هم همشون با باتوم و کتک پلیس دستگیر می شن و تمام! نکته جالب تر این که در تمام سایت های خبری اینجا همه اخبار رو به صورت ویدیویی می شه دید، به جز این مایه شرمساریشون. یعنی سانسور می کنن خروار خروار. به هر حال خواستم اینو بنویسم که دست کم دلم خنک بشه و بگم اگه اینا می تونن از ایران بد بگن ما هم می تونیم. نمی تونیم؟