دوشنبه، فروردین ۱۲، ۱۳۹۲

واقعه‌ای که زندگی همه‌مان را، برای همیشه عوض کرد!



از بین تمام فیلم‌های نامزد اسکار امسال، آرگو را عمداً ندیدم، چرا که می‌دانستم موضوع و موضع این فیلم ضد ایرانی‌ست. مطمئنم که احساس قشنگی از دیدن چنین فیلمی نخواهم داشت. احساسی آغشته به غم و شرمساری، توأم با عصبانیت. البته این‌ها همگی پیش داوری‌های من هستند. اما وقتی به طور اتفاقی با ویدئویی مستند درباره‌ی همین ماجرا روبرو شدم، بی‌درنگ نگاهش کردم. بالاخره هر چه که باشد، تمام این فشارهای اقتصادی کنونی و سقوط ارزش ریال در طول سی سال گذشته، عمدتاً از همین داستان گروگان‌گیری 13 آبان 58 شروع شده است.
خواهش می‌کنم جمله‌ی بالا را دوباره بخوانید و کمی تأمل کنید. به این فکر کنید که عملیات چند نفره‌ی دانشجویانی، وابسته به نهادی به نام "پیرو خط امام"، زندگی تمام ایرانیان را برای همیشه تحت تأثیر قرار داد.
حالا اگر شما نظرتان با من متفاوت است، شاید بهتر باشد به خواندن این مطلب ادامه ندهید. اما اگر شما هم مثل من معتقد هستید که زندگی‌تان برای همیشه تحت تأثیر واقعه‌ی گروگان‌گیری 13 آبان 1358 قرار گرفته، ویدئوی مستند زیر را ببینید:
و اما معرفی برخی از افرادی که زندگی ما را برای همیشه تغییر دادند:
خانم سخنگویی که (حداقل) سعی می‌کند با جواب‌های احمقانه و سنگدلانه، خودش را منطقی نشان بدهد، کسی نیست جز معصومه ابتکار. یا در واقع نیلوفر ابتکار! دخترک نوزده ساله‌ی این ویدئو که به عنوان سخنگوی گروگان گیران، شخصیت اصلی این مستند ویدئویی‌ست؛ اولین زنی‌ست که پس از انقلاب اسلامی در هیأت دولت اسلامی ایران به ریاست رسیده است. شاید به عنوان مژدگانی برای دانش زبان انگلیسی‌اش که البته از صدقه‌ی سر رژیم ستم‌گر شاهنشاهی بوده است. چرا که پدرش در دوران شاه ظالم برای ادامه‌ی تحصیل به آمریکا رفته بوده و البته بر خلاف دانشجویان کنونی، پس از پایان تحصیل به ایران برگشته بوده است. راستی تا یادم نرفته است بنویسم که معصومه خانم (آخ ببخشید منظورم نیلوفر بود) رییس هیات مدیره مرکز غیردولتی صلح و محیط زیست ایران هم بوده است! می‌دانید زجر آورترین قسمت این ویدئو کجاست؟ دقیقه‌ی 12:30 این ویدئو، آنجا که نیلوفر ابتکار در جواب سوال گزارشگر برنامه درباره‌ی فشار روانی ناشی از این گروگان‌گیری بر دیپلمات‌های اسیر شده آمریکایی می‌گوید: "چرا درباره‌ی زندانیان ایرانی دوران ساواک نمی‌پرسی؟ هیچکس به فشار روانی ناشی از شکنجه روی آنان اهمیت نداد! همه می‌دانستند ولی اهمیت ندادند." خانم ابتکار زندان ساواک را که به اقتضای سِنّت بعید است با چشمان خود دیده باشی، اما مطمئنم زندان اوین را دیده‌ای! پس چرا الان ساکتی؟
محسن میردامادی‌ یکی دیگر از این دانشجویان ست! دبیر کل کنونی جبهه‌ی مشارکت که یکی از ارکان اصلی فرقه‌ی اصلاح‌طلبان است! چهره‌اش در این ویدئوها چیزی شبیه به جوانی‌های بن لادن است! نیست؟ جالبه که ایشون بعداً دکترای روابط بین‌الملل گرفته است! واقعاً چه تناقض دلنوازی! کشوری به خاطر حماقت محسن میردامادی و دوستانش در دنیا منزوی شده است، اما خود ایشان بعداً تشریف برده‌اند، انگلستان و دکترای روابط بین‌الملل گرفته‌اند؛ علی الحساب!
نفر کنار دستی ابتکار در طول این ویدئو حبیب‌الله بی‌طرف است. یکی دیگر از این افرادی که سرنوشت من و میلیون‌ها ایرانی دیگر را یک بار و برای همیشه دگرگون کرد! این حبیب بی‌خدا هم البته بعداً مزد زحماتش را با هشت سال ریاست در وزارت نیروی دولتِ مرد حرف‌های بی عمل، محمد خاتمی، گرفت!
نفر دیگری که حتی از نوشتن نامش هم حالم بهم می‌خورد، محمود ا.ن است، که البته او هم مثل حبیب‌الله بی‌طرف در این مستند ویدئویی غایب است، اما در بسیاری عکس‌های به جا مانده از آن دوران، حاضر! ا.ن اگرچه دیرتر مزد گرفت، اما مزدش بیشتر از بقیه‌ی گروگان‌گیران بود! هشت سال ریاست جمهور انتصابی!
به جز نفر آخر که هیچ امیدی به شفاعتش نیست (درست مثل وینچنزو کارلئونه در پدر خوانده)، سه نفر دیگر هر کدام به نوعی در طول سی و سه سال گذشته سعی کرده‌اند، چهره‌ی کثیف خود را با نقاب پنهان کنند. یکی با تغییر نامش از نیلوفر به معصومه (که تداعی کند، معصوم است و گناهی نکرده است)، یکی با انتقاد از نداشتن رابطه با آمریکا و تحصیل در رشته‌ی روابط بین‌الملل و یکی با چسبیدن به عبای شکلاتی چسبیده‌ای دیگر!
بیایید دوباره به تأثیر اقدام این افراد در زندگی تک تک‌مان فکر کنیم و این بار به خاطر داشته باشیم که اینان هسته‌ی اصلی جناحی هستند که ما 16 سال است دل به آنان بسته‌ایم برای داشتن زندگی‌ای بهتر!
×××
پانوشت: در سؤ نیت دولت آمریکا نسبت به ایران شکی ندارم و این نوشته هم برای دفاع از آمریکا و یا هیچ سیاست‌مداری نیست، چا که سیاست‌مداران آنقدر کثیف هستند که جای هیچگونه دفاعی برای خود باقی نمی‌گذارند.